چند سطری دربارهٔ سید حسن حسینی و نقش و جایگاه او در ادبیات انقلاب اسلامی و بیدل‌شناسی امروز

حالا که نزدیک به دو دهه از کوچ ناگهانی سید حسن حسینی به دیار باقی می‌گذرد، به نظر می‌رسد آنچه از او مانده تکه‌های پراکنده‌ای است، هر کدام در سویی. کسی که می‌خواهد تصویری از او به دست بیاورد باید پراکنده‌ها را پیدا کند و کنار هم بگذارد، باشد که سیمای او قدری روشن‌تر شود. تکه‌های پراکنده اگر کنار هم قرار نگیرند و هر کدام جداگانه بررسی شوند، نمی‌توانند جامعیت او را در ادبیات و شعر نشان بدهند. چه او جامع الشِتات بود و مجموعه‌ای از شعر نو و سنتی و ترجمه و نظریه و پژوهش در ادبیات قدیم و جدید و طنز و دانش مذهبی و… در او گرد آمده بودند. آنچه می‌خوانید کوششی است برای کنار هم گذاشتن پراکنده‌ها.

وارث خون سربداران

به دست دادن تصویری از شخصیت و جایگاه سید حسن حسینی بدون تبیین نقش و جایگاه او در شعر انقلاب اسلامی ممکن نیست. او یکی از جوان‌اول‌های ادبیات انقلاب اسلامی است و در میان جوان‌اول‌ها کسی است که داعیهٔ رهبری شعر انقلاب اسلامی را دارد و مدیر و گردانندهٔ جلسه‌ٔ شعر حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی است که مرکز ثقل ادبیات و هنر انقلابی به شمار می‌رود.

از اقتضائات رهبری تعیین خط مشی‌ها و هدایت حرکت‌های جمعی و بسیج نیروها و حضور در رسانه و کوشش برای برکشیدن یکی و برانداختن دیگری و… است. بدون توجه به این نکته تصویر سید حسن حسینی ناقص می‌ماند چه اگر او رهبری جریان ادبی را به عهده نداشت آنچه از او به جا می‌ماند بسیار بیشتر از این‌ها بود، اگرچه آنچه اکنون مانده‌ است نیز کم نیست.

در عین حال نباید از نظر دور داشت که او در میان شاعران نسل انقلاب اسلامی یکی از کسانی است که قابلیت رهبری دارد. گسترهٔ معلومات و میل به هدایت حرکت‌های جمعی و قدرت نظریه‌پردازی و واکنش‌های به‌هنگام و توانایی درافتادن با مخالفان از کوچک و بزرگ و… از ویژگی‌هایی است که سید حسن حسینی و یوسفعلی میرشکاک دارند و مثلاً کسی مثل قیصر امین‌پور یا سلمان هراتی ندارند، به‌رغم اینکه ممکن است از نظر ادبی جایگاهی فراتر از ایشان داشته باشند.

ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم

در پردهٔ سوز و ساز هم می‌خندیم
با داغ درون‌گداز هم می‌خندیم
چون لالهٔ نوشکفته‌ای در باران
از درد پریم و باز هم می‌خندیم

یکی از ویژگی‌های انقلاب اسلامی بازگشت به سنت است. نسل جوانان انقلابی به سنت به دیدهٔ تحسین و به هر آنچه از دورهٔ پهلوی مانده و محصول مدرنیسم پهلوی دوم است، به دیدهٔ تردید می‌نگرند. نتیجهٔ نگاه سنت‌گرایانه در ادبیات انقلاب اسلامی، احیای قالب‌های کهن شعر فارسی است. همهٔ قالب‌های کهن فارسی پس از انقلاب تجدید حیات می‌کنند، از غزل که جاودانه‌ترین قالب شعر فارسی است تا رباعی و مثنوی و قصیده و حتی مخمس. علی معلم دامغانی مثنوی‌های بلند خود را در وزن‌های بلند می‌گوید، نصرالله مردانی و قیصر امین‌پور و بسیاری دیگر از شاعران غزل را برمی‌گزینند اگرچه امین‌پور در قالب‌های گوناگون طبع خود را آزموده و سربلند بیرون آمده است. سید حسن حسینی نیز در قالب‌های گوناگون شعر می‌گوید از مثنوی و غزل و رباعی تا شعر نیمایی و سپید. غزل‌های او الگوهای اولیه و غزل‌های نمونه‌ای ادبیات انقلاب به شمار می‌روند مثل «می‌روم مادر که اینک کربلا می‌خواندم»، «بیا عاشقی را رعایت کنیم»، «صلای محشری دیگر»؛ اما در کارنامه‌اش رباعی‌ها جلوه‌ای دیگر دارند و نقش او در رباعی امروز پررنگ‌تر است.

هر چند که از آینه بی‌رنگ‌تر است
از خاطر غنچه‌ها دلم تنگ‌تر است
بشکن دل بی‌نوای ما را ای عشق
این ساز شکسته‌اش خوش‌آهنگ‌تر است

او حتی جایی (در کتابچهٔ حماسهٔ کلمات) گفته است که بعضی از این رباعی‌ها را فی‌البداهه پیش از شروع برنامهٔ رادیو ارتش سروده و بعدها ‌دیده که جایی ثبت و ضبط شده‌اند، مثلاً شبی که مشغول تماشای تصویر جبهه‌های جنگ از تلویزیون بوده رباعی خود را پشت سنگری یا روی تانکری در جبهه دیده است و بعد این رباعی را مثال زده که از بهترین رباعی‌های او به شمار می‌رود.

ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم
گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم
دنیا اگر از یزید لبریز شود
ما پشت به سالار شهیدان نکنیم

دشنام سخت

نوعی از شعر انقلاب اسلامی خیلی‌وقت‌ها آشکارا و پنهان با شعر گذشته سر ستیز دارد. نسل جوان انقلابی شعر گذشته و شاعرانی را که با انقلاب همراه نشده‌اند، درک نمی‌کنند و گاهی لازم می‌دانند میان خود و ایشان فاصله‌گذاری کنند. تقابل شاعران نسل انقلاب و شاعران پیش از انقلاب بیشتر از همه در نوشته‌های یوسفعلی میرشکاک و شعرهای سید حسن حسینی جلوه‌گر می‌شود. سرودن این شعر‌ها نیز از اقتضائات رهبری جریان شعر انقلاب اسلامی است. او شاعر انقلابی پرشوری است که‌ ابایی از جدال با شاعران گذشته ندارد. شعر زیر یکی از آشناترین سروده‌های دههٔ شصت او و یکی از نمادهای تقابل ادبیات انقلابی با روشنفکران است.

امروز لفظ پاک «حزب‌الله»
گويا که در قاموس «روشنفكر» اين قوم
دشنام سختی است!
اما
من خوب يادم هست
روزی كه «روشنفكر»
در كافه‌های شهر پرآشوب
دور از هياهوها
عرق می‌خورد
با جان‌فشانی‌هاي جانبازان «حزب‌الله»
تاريخ اين ملت
ورق می‌خورد!

 

از دولت‌آباد تا سلطنت‌آباد

سال‌های میانی دههٔ شصت سال‌های تغییر صف‌بندی‌های درون‌انقلابی است. سال‌‌های دعوای اقتصاد عدالت‌محور و اقتصاد سرمایه‌داری که کم‌کم دارد سربرمی‌آورد، سال‌های جدال اسلام امریکایی و اسلام انقلابی، سال‌های شکل‌گیری جناح راست و چپ و انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعهٔ روحانیت و…  دعواها به اختلاف‌های مبنایی پیش از انقلاب برمی‌گردد که پس از فرونشستن هیجانات سال‌های نخست انقلاب بار دیگر رخ نموده است و تمایزی را سبب می‌شود که تا امروز هم ادامه دارد.

سال ۱۳۶۶ شماری از هنرمندان و شاعران و نویسندگان از حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی جدا یا اخراج می‌شوند. سبب جدایی مجموعه‌ای است از اختلاف‌های فکری و فرهنگی و سیاسی که ریشه در اختلاف‌های سال‌های میانی دههٔ شصت دارد و در عین حال به اختلاف‌های روشی و سلیقه‌ای نیز برمی‌گردد. جدایی هنرمندان مهم‌ترین اتفاق دههٔ نخست ادبیات و هنر انقلاب است که به‌مرور راه شماری از هنرمندان را از انقلاب و هنر انقلابی جدا می‌کند و سرنوشتی دیگر را برای خیلی از آنها رقم می‌زند.

سید حسن حسینی و محسن مخملباف پیشقراولان جدایی‌اند و شاید اگر نبودند جدایی اتفاق نمی‌افتاد و کار به مصالحه می‌انجامید، چه شماری از هنرمندان چند روز پس از بیانیهٔ جدایی، امضای خود را پس می‌گیرند و دوباره به حوزهٔ هنری باز می‌گردند. اما بعضی نیز شاید در رودربایستی با سید حسن حسینی و محسن مخملباف یا ترس از عقوبت یا متهم شدن به مصالحه و محافظه‌کاری حوزهٔ هنری را ترک می‌گویند و تا سال‌ها بعد مگر از سر اتفاق به آنجا سر نمی‌زنند.

سید حسن حسینی به همراه شماری از شاعران مثل قیصر امین‌پور و محمدرضا عبدالملکیان و ساعد باقری و سهیل محمودی و فاطمه راکعی و بیوک ملکی و وحید امیری و محمدرضا محمدی نیکو و دیگران کمی بعد دفتر شعر جوان را بنیان می‌گذارند که بعد تبدیل به خانهٔ شاعران ایران می‌شود.

جدایی سال ۱۳۶۶ شاعران نسل انقلاب اسلامی را به دو دسته تقسیم می‌کند. در سال‌های بعد هر کدام از شاعران سرنوشتی متفاوت می‌یابند و گاه از هم دور و گاه به هم نزدیک می‌شوند، اما جدایی خط فاصله‌ای میان آنهاست که تا امروز هم آشکار مانده است.

حقیقت این است که پس از کوچ اجباری شاعران از حوزهٔ هنری جلسه‌های شعر حوزه هیچ‌گاه رونق گذشته را پیدا نمی‌کنند و بحران رهبری جریان شعر انقلاب اسلامی هیچ‌گاه حل نمی‌شود و کسی نمی‌تواند جای محسن مخملباف و سید حسن حسینی دههٔ شصت را پر کند.

ابتسام فطرت صبح

کشف و رواج شعر بیدل دهلوی در حقیقت محصول سال‌های پس از انقلاب اسلامی و اقبال شاعران جوان نسل انقلاب به بیدل است. در حقیقت بیدل دهلوی، پارسی‌گوی بزرگ هندی، پس از انقلاب در حوزهٔ هنری و حلقهٔ شاعران انقلاب دوباره کشف می‌شود و هر کدام از ایشان می‌کوشند نسبتی با بیدل برقرار کنند، از علی معلم دامغانی که شرح مبسوطی بر یک بیت بیدل (حیرت دمیده‌ام گل داغم بهانه‌ای است/ طاووس جلوه‌زار تو آیینه‌خانه‌ای است) می‌نویسد و یوسفعلی میرشکاک که دیوان غزلیات بیدل را (با مقدمه‌ای به نام مستعار منصور منتظر) چاپ می‌کند و ساعد باقری که سال‌های زیادی را در برنامه‌های رادیو و تلویزیون به شرح مشکلات بیدل می‌پردازد تا هادی سعیدی کیاسری که عرس بیدل را برگزار می‌کند و سالیان درازی است که به تصحیح نسخه‌ای جامع از دیوان بیدل مشغول است و محمدکاظم کاظمی که سال‌هاست معلمانه غزلیات بیدل را شرح می‌کند و علیرضا قزوه که به همراه سید مهدی طباطبایی تصحیح تازه‌ای از دیوان بیدل به دست داده‌اند و…

اما نخستین کسی که دست به کار پژوهشی روشمند دربارهٔ بیدل می‌زند سید حسن حسینی است. «بیدل، سپهری و سبک هندی» از آثاری است که خلاقیت سید حسن حسینی را در مقام پژوهشگر نشان می‌دهد. او به تحلیل و بررسی مؤلفه‌های سبک هندی می‌پردازد و نزدیک‌ترین شاعر امروز را به سبک هندی و شعر بیدلْ سهراب سپهری می‌داند. پژوهش او دربارهٔ شعر بیدل و سبک هندی زمانی انجام می‌شود که مجموع تحلیل‌های سبک‌شناسانه دربارهٔ بیدل و سبک هندی از چند نوشتهٔ پراکنده بیشتر نیست. کتاب آغازگر دوره‌ای تازه در شناخت بیدل برای ایرانیان و فارسی‌زبانان است. فصل‌هایی از کتاب هنوز هم درخشان است، از جمله «مکانیسم عنصر خیال در سبک هندی» و «سفر از محسوس به نامحسوس» و «علل پیچیدگی شعر بیدل» و «سورئالیسم سرپناه سپهری و بیدل».

کتاب رنگ‌و‌بوی سال‌های دههٔ شصت را دارد و حاوی حاشیه‌هایی به اقتضای زمان است. سید حسن حسینی به هنگام انتشار کتاب تقریباً سی‌ساله است و اثر را به طور پراکنده در دو سه سال نوشته است. او می‌توانست در سال‌های بعد ویرایش‌های تازه‌ای از کتاب به دست دهد و آگاهی‌های دانشگاهی خود را به کتاب بیفزاید اما احتمالاً ترجیح او این بوده است که کتاب با همهٔ قوت‌ها و ضعف‌ها به همان‌گونه که هست، بماند.

«بیدل، سپهری و سبک هندی» در سال ۱۳۶۷ منتشر می‌شود. اما پیش از انتشار کتاب سید حسن حسینی «شاعر آینه‌ها» از دکتر شفیعی کدکنی، به‌رغم داوری‌های آشکارا متناقض او دربارهٔ بیدل در سال‌های قبل و بعد از انقلاب، کمی زودتر به بازار می‌آید که فضل تقدم شاعر در کوچه‌باغ‌های نشابور در همهٔ امور محفوظ بماند. سید حسن حسینی سال‌ها بعد شرح تناقض‌ها و شتاب دکتر شفیعی کدکنی را در گفت‌و‌گوی مفصل خود با روزنامهٔ انتخاب شرح داده است.

 

حمام روح

به گمانم باز هم شمّ رهبری و هوشمندی سید حسن حسینی است که او را به ترجمهٔ آثار ادبیات عرب می‌کشاند. همسویی میان جریان شعر مقاومت جهان عرب به‌ویژه فلسطین و شعر انقلاب اسلامی و توجه به نظریه‌های نظریه‌پردازان جهان عرب، به دلیل قرابت فرهنگی بیشتر در مقابل نظریه‌پردازان غربی، سبب می‌شود او به ترجمهٔ شعر و نظریه‌های شاعران و ادیبان جهان عرب مشغول شود. نتیجهٔ «حمام روح» از جبران خلیل جبران است و «شعر و آینه» که ترجمهٔ «فن‌الشعر» دکتر احسان عباس است و «نگاهی به خویش» که گفت‌و‌گو با شاعران عرب است و ترجمه‌هایی که در سال‌های پایانی دههٔ شصت و سال‌های آغازین دههٔ هفتاد در مطبوعات (کیهان فرهنگی و کیان) چاپ می‌شوند.

سید حسن حسینی از سال‌های میانی دههٔ شصت مسئولیت بخش ادبیات کیهان فرهنگی را عهده‌دار می‌شود و پس از کوچ اصحاب کیهان فرهنگی و تأسیس مجلهٔ کیان همراهشان به آنجا می‌رود. سال‌های کیهان فرهنگی و کیان از تکه‌های گمشدهٔ کارنامهٔ او است. سید حسن حسینی در نهایت بلوغ و روشمندی و خلاقیت است. او و موسی بیدج و باسم رسام (نقاش کرد عراقی) بنیان‌گذاران زیبایی‌شناسی ویژه‌ای هستند که با ترجمه‌های او و بیدج و طرح‌های باسم شکل می‌گیرد و سال‌ها بر مجلهٔ کیان حاکم است و بعد به کتاب‌های دکتر عبدالکریم سروش راه می‌یابد و به‌نوعی نماد روشنفکری دینی ایرانی می‌شود و بعد به مجلهٔ شعر می‌رسد و کمی بعدتر به نشانهٔ دفترهای شعر بسیاری از شاعران نسل انقلاب اسلامی تبدیل می‌شود. حتی آنچه ایشان در این سال‌ها ترجمه می‌کنند گاه از اصل شعرها خلاقانه‌تر و قدرتمند است و ناگفته پیداست که به الگوی اولیهٔ شاعرانی تبدیل می‌شود که می‌خواهند به زبانی جهانی یا دست‌کم منطقه‌ای شعر بگویند.

 

در کنار درک تو

اگر شعر سیاسی مذهبی سال‌های میانی دههٔ پنجاه یعنی آثار نعمت میرزازاده و علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده و اسماعیل نوری‌علا را نقطهٔ آغاز قرائت‌های امروزین از عاشورا و تاریخ اسلام در شعر بدانیم، «گنجشک و جبرئیل» نقطهٔ اوج شعر عاشورایی به زبان امروز محسوب می‌شود. سید حسن حسینی در شعرهای اغلب سپید و گاه نیمایی کتاب الگویی به دست می‌دهد که مبنای بسیاری از شعرهای آزاد و سپید سال‌های بعد در حوزهٔ شعر عاشورایی قرار می‌گیرند. شعرهایی از گنجشک و جبرئیل از دایرهٔ مخاطبان حرفه‌ای شعر فراتر رفته و به میان عموم مردم راه یافته است، مثل شعر «راز رشید» (به ‌گونهٔ ‌ماه نامت زبانزد آسمان‌ها بود…).

کتاب محصول سال‌های پایانی دههٔ شصت است اما در سال ۱۳۷۲ منتشر می‌شود. اکنون که قدری سخت‌گیرانه‌تر به کتاب نگاه ‌می‌کنیم، شاید بتوان گفت که بعضی از شعرها بیشتر ارزش تاریخی دارند و جوهر شعری‌شان به‌اندازه‌ای نیست که سی سال پس از انتشار کتاب همچنان دوام بیاوند، اما شماری از شعرهای «گنجشک و جبرئیل»،‌ فارغ از زمان، بر تارک شعر عاشورایی امروز می‌درخشد و در عین حال هیچ مجموعه‌ای در شعر نو عاشورایی نتوانسته است به اندازهٔ این مجموعه تأثیرگذار باشد.

الف، لام، میم
به آینده
اشارتی روشن بود
آن سیل زخمدار اسارت
که در بستری برهنه
می‌رفت
و پیشاپیش
جرس آفتاب
خسارت انسان را
ذره ذره می‌نواخت
بر چکاد چوب و آهن
تو آن ترنم لاریبی
که تازیانهٔ تحریف
هرگز به گرد صراحتت نمی‌رسد
اینک قاریان قبیلهٔ من
تارهای صوتی خود را
به روایت تو
شانه می‌زنند
ای معلم سوم!
و چه فصیح می‌دانند
تاریخ حماسه‌های بلیغ
از آوردن یک سوره
مثل نگاه تو
تا حشر عاجز است…
نه هرگز
بر گلوی مبین تو
انکار خنجر و زوبین
خدشه‌ای وارد نکرد
هنوز رسا و بلندی:
الف
لام
میم…

«گنجشک و جبرئیل» پایان دورهٔ طلایی سید حسن حسینی است و هر آنچه بعد از آن منتشر می‌کند، نمی‌تواند در جوهر شعری و اقبال خاص و عام به پای این کتاب برسد.

 

در ملکوت سکوت

شاعرانی که از حوزهٔ هنری جدا می‌شوند دفتر شعر جوان و بعد خانهٔ شاعران ایران را تأسیس می‌کنند. سید حسن حسینی نیز یکی از بنیان‌گذاران دفتر است اما کمی بعد آنجا را رها می‌کند و بیشتر به تحصیل و تدریس در دانشگاه مشغول می‌شود. پادشاهی است که در هیچ اقلیمی نمی‌گنجد.

در کیان هم خیلی دوام نمی‌آورد. در حقیقت، شتاب تحولات حلقهٔ کیان آن‌قدر زیاد است که سید حسن حسینی مثل بسیاری از آن جا می‌ماند. بعدها مسئولیت بخش ادبیات کیان به هومن پناهنده واگذار می‌شود که تلقی او از ادبیات فرسنگ‌ها با سید حسن حسینی فاصله دارد و البته به نظر می‌رسد به کیان دورهٔ جدید نزدیک‌تر است. «منظومهٔ مرداب‌ها و آب‌ها» که آخرین شعر اعتراضی حسینی در واکنش به تغییر آرمان‌های انقلابی و دگرگونی ارزش‌هاست در سال ۱۳۷۴ در کیان منتشر می‌شود.

سال‌های میانی دههٔ هفتاد سال‌های خلوت‌گزیدگی و سکوت خبری سید حسن حسینی است. به تحصیل و تدریس در دانشگاه مشغول است. دفترهای شعر او مثل «هم‌صدا با حلق اسماعیل» یا «حمام روح» که در اختیار حوزهٔ هنری است، تجدید چاپ نمی‌شوند. نه در مطبوعات می‌توان خبری از او گرفت، نه در جلسه‌های شعر، نه در رسانه‌ها.

سید حسن حسینی نامی است که حالا کم‌کم در تحلیل‌ها و پژوهش‌ها دربارهٔ ادبیات انقلاب اسلامی می‌آید و شعرهای او به کتاب‌های درسی راه پیدا می‌کنند و… اما از خود او خبری نیست.

 

سفرنامهٔ گردباد

در سال‌های پایانی دههٔ هفتاد سید حسن حسینی دوباره در رسانه‌ها و مجامع عمومی و جلسه‌های شعر و برنامه‌های ادبی تلویزیون ظاهر می‌شود. آن که بازگشته است، با شاعر شورشی و آرمان‌خواه سال‌های دههٔ شصت بسیار فرق می‌کند. استاد ادبیات آرام و متین و موقری است که گیسوان بلند خود را گاه پشت سرش می‌بندد و گاه می‌گشاید و زمانی که به تلویزیون می‌آید گیسوان را زیر کت قایم می‌کند که معیارهای صداوسیما مخدوش نشود. به تلویزیون می‌آید و در برنامهٔ «با کاروان شعر و موسیقی» روبه‌روی سهیل محمودی می‌نشیند و دربارهٔ بهار در ادب فارسی و وصف گل و طبیعت سخن می‌گوید.

اما مهم‌تر از بازگشت او به مجامع عمومی و حضور در صداوسیما بازگشت او به حوزهٔ هنری است. او نه‌تنها یکی از دو پیشقراول اصلی جدایی بود بلکه در روزهای تشدید اختلاف‌ها و تنش‌ها یکی دو شعر تند در هجو محمدعلی زم سروده بود. اما در کمال ناباوری بسیاری، از جمله دوستان قدیمی که بعضی از آنها به خاطر او در سال‌های بعد پا به حوزه هنری نگذاشته بودند، به حوزهٔ هنری بازمی‌گردد و جلسه‌های خود را آنجا دایر می‌کند. ناگفته نماند که آغوش حجت‌الاسلام محمدعلی زم به روی او باز است، اگرچه خود او مدتی پس از این ماجرا ناگزیر به وداع با حوزهٔ هنری می‌شود.

مشق معنی بیدل

آنها که جلسه‌های بیدل او را درک کرده‌اند می‌گویند که در کشف معانی بیدل و شرح دشواری‌های شعر بیدل و سبک هندی کسی به پای سید حسن حسینی نمی‌رسد. آموزه‌های او چراغ راه بسیاری بوده است. او پس از بازگشت به حوزهٔ هنری جلسه‌های بیدل‌خوانی خود را آنجا دایر می‌کند و بسیاری از شاعران جوان که پیش‌تر فقط نام سید حسن حسینی را شنیده بودند فرصت می‌یابند که محضر او را درک کنند و شماری از شاعران نسل دوم انقلاب که هنوز در حوزهٔ هنری مانده‌اند مثل دکتر محمدرضا ترکی و دکتر صابر امامی و سید احمد نادمی و دیگران در جلسه‌های او حاضر می‌شوند. متن تقریرشدهٔ جلسه‌های او در سال‌های اخیر در کتابی به‌نام «مشق معنی بیدل» گرد آمده است.

اما شاهکار آخر او در حوزهٔ بیدل قرائت همهٔ غزل‌های بزرگ‌پارسی‌گوی هندی است. او نزدیک به سه هزار غزل بیدل را خوانده و انجمن شاعران ایران منتشر کرده است. کاری که هنوز هم شگفت و غریب به نظر می‌رسد و بعید است تا سال‌ها کسی بتواند کسی  آن را تکرار کند.

فارغ از فضل تقدم، از نظر گستره و گوناگونی پژوهش‌ها در حوزهٔ سبک هندی و بیدل‌پژوهی تا امروز سید حسن حسینی همچنان رتبهٔ نخست را در اختیار دارد.

از دیار دوست یار آشنا می‌خوانَدَم

یکی از محصولات او در سال‌های بازگشت به حوزهٔ هنری که پیش از درگذشت او منتشر می‌شود، کتابی است به نام «گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس». کتاب چنان‌که از عنوانش پیداست گزیده‌‌ای است از شعرهای جنگ به انتخاب حسینی و به همراه حاشیه‌هایی که او دربارهٔ شعرها نوشته است. حاشیه‌ها مجموعه‌ای است از داوری‌های ادبی و نکته‌های تاریخی و خاطره‌های شفاهی. او در ابتدای کتاب شعر جنگ را به دو دورهٔ شعرهایی که در سال‌های جنگ سروده شدند و شعرهای پس از جنگ تقسیم می‌کند. اولی را شعر جنگ و دستهٔ دوم را شعر دفاع مقدس می‌خواند. و ویژگی‌هایی را برای دو دوره قائل می‌شود که مبنای دقیق علمی ندارند و مثال نقض‌های بسیار دارند. در حقیقت او شعر نسل دوم شاعران جنگ را چندان قبول ندارد و نسل سوم شاعران را یا نخوانده است یا به رسمیت نمی‌شناسد. مثلاً صراحتاً می‌گوید شعرهای پس از جنگ همه تحت تأثیر کنگره‌ها و برخورداری‌های مالی و… بوده است.

«گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس» مجالی است برای تسویهٔ خرده‌حساب‌های قدیمی و اظهار فضل تقدم که ما پیش‌تر از شما بوده‌ایم و شما هر چه کنید نمی‌توانید به «السابقون» برسید. کتاب سبب می‌شود صابون نقدهای او به تن بسیاری از شاعران سال‌های بعد نیز بخورد و خاطرهٔ نقدهای تند او در جلسه‌های حوزهٔ هنری در دههٔ شصت تداعی شود. اما نقدهای او دربارهٔ شاعران نسل اول مثل قیصر امین‌پور و محمدرضا عبدالملکیان و سهیل محمودی و حسین اسرافیلی آکنده از نقطه‌نظرهای جالب‌توجه و خواندنی است.

در سال‌های پس از انتشار کتاب تا امروز کمتر کسی رسماً دربارهٔ تقسیم‌بندی او تشکیک یا دربارهٔ حاشیه‌های او بر شعرها اعتراض کرده است. شاید در زمان حیات او کسی جرأت یا حوصلهٔ این کار را نداشته و در سال‌های پس از درگذشت حسینی نیز به احترام او کمتر کسی دربارهٔ کتاب نقدی جدی نوشته است. با این همه کتاب به عنوان گزیده‌ای که یکی از شاعران نسل اول انقلاب که خود از پیشگامان شعر جنگ بوده،‌ انجام داده اثری درخور توجه است و بارها محل ارجاع پژوهش‌های دانشگاهی که میل زیادی به از روی دست دیگران نوشتن دارند، بوده‌ است.

 

مرگ غم‌انگیز بهار

نوروز ۱۳۸۳ سید حسن حسینی به دلیل سکتهٔ قلبی زندگی را بدرود می‌گوید. مرگ نقطهٔ پایانی است بر زندگی شاعری که یکی از نمادهای انکارناپذیر ادبیات انقلاب اسلامی به شمار می‌رود. شعر انقلاب اسلامی سه ستاره جوان دارد که اولی (سلمان هراتی) در سال‌های دههٔ شصت و دو ستارهٔ دیگر (سید حسن حسینی و قیصر امین‌‌پور) در سال‌های دههٔ هشتاد غروب می‌کنند.

شاید اگر سید حسن حسینی همچنان در خلوت دههٔ هفتاد بود و رخت از جهان برمی‌بست، مرگ او این‌قدر دشوار به نظر نمی‌آمد. اما درگذشت ناگهانی او برای شاعرانی که سال‌ها به نبودنش عادت کرده بودند و دو سه سالی بود که دوباره داشتند به سید حسن حسینی تازه خو می‌گرفتند، ضربه‌ای سخت بود. سید حسن حسینی رفت و کارنامهٔ پربرگ‌و‌بار او در ادبیات ناتمام ماند.

 

بال‌های بایگانی

سید حسن حسینی در سال‌های بازگشت دوباره کمتر شعری از سروده‌های تازهٔ خود می‌خواند و گاهی اگر در جلسه‌ای کسی شعری از او طلب می‌کرد، اغلب به خواندن شعرهای آشنای سال‌های گذشته‌اش بسنده می‌کرد. در سال‌های پس از درگذشت ناگهانی‌ او دوستان قدیمی‌اش یعنی قیصر امین‌پور و ساعد باقری و سهیل محمودی شعرهای به جاماندهٔ او را جمع می‌کنند و مجموعه‌های «از شرابه‌های روسری مادرم» و «در ملکوت سکوت»، «بال‌های بایگانی» و «سکانس کلمات» (نثر) و… منتشر می‌شود.

شعرهای سال‌های سکوت و خلوت‌گزیدگی سید حسن حسینی عاری از ارزش‌های ادبی نیست، نازک‌خیالی‌های شاعرانهٔ سبک‌هندی‌وار نیز در آنها کم نیست، اما هیچ‌کدام پس از انتشار اتفاقی را سبب نمی‌شوند و در میان دوستداران شعر او به اندازهٔ شعرهای دهه‌های شصت و هفتاد او عمومیت پیدا نمی‌کنند. دست‌کم می‌توان گفت ارزش تاریخی شعرهای دههٔ شصت و هفتاد به‌عنوان نمونه‌های شعر انقلاب اسلامی (هم‌صدا با حلق اسماعیل) و شعر نو مذهبی (گنجشک و جبرئیل) همچنان محفوظ است، اما شعرهای سال‌های بعد به‌عنوان آثاری که بتواند ذیل ادبیات انقلاب اسلامی یا شعر نو مذهبی قرار بگیرد، کمی دیر منتشر شده است و سرعت تحول در شعر امروز، حتی در میان شاعران نسل دوم و سوم انقلاب، به‌اندازه‌ای بوده است که دفترهای شعر سید حسن حسینی جلوه و تأثیر چندانی نداشته‌اند. انتشار شتابزده و گاهی آمیخته با غلط‌های مطبعی و توزیع نامناسب دفترهای شعر او را نیز نمی‌توان در ماجرا بی‌تأثیر دانست.

پی‌نوشت

۱ـ کوشش برای گردآوردن همهٔ آثار سید حسن حسینی و بررسی‌شان در یک نوشته دشوار است. مجال بررسی بعضی از این آثار در این نوشته فراهم نشد از جمله «مشت در نمای درشت» که پایان‌نامهٔ اوست و پژوهشی است بین‌رشته‌ای دربارهٔ معانی و بیان در ادبیات و سینما و به همین جهت میان مخاطبان این دو حوزه مغفول مانده است و مجموعه‌های شعری مثل «نوشداروی طرح ژنریک» که شعرهای کوتاه طنز حسینی است و «طلسم سنگ» و «از شرابه‌های روسری مادرم» در مقایسه با «گنجشک و جبرئیل» و «سکانس کلمات» که مجموعه نثرهای او است. باشد برای فرصتی دیگر.

۲ـ عنوان‌های فصل‌های نوشته از شعرهای سید حسن حسینی یا فصل‌های کتاب‌های او انتخاب شده‌اند.

منبع: مجله آگاهی نو

پاسخ دهید