اسماعیل نوریعلاء از شخصیتهای چندوجهی ادبیات و هنر در دهههای چهل و پنجاه است که کارنامهای پربرگ و بار دارد، از شعر و روزنامهنگاری گرفته تا فیلمسازی و ترجمه و نظریهپردازی ادبیات و هنرهای تجسمی و جامعهشناسی دین.
او نخستین و مهمترین حامی موج نو و سایر جریانهای نوگرایی است که به تبع موج نو شکل میگیرند و زمانی که خیلی از شاعران و جامعهٔ ادبی به نسل نو شاعران به دیدهٔ انکار و تردید مینگرند، از جایگاه و اعتبار خود در جامعهٔ روشنفکری به نفع شاعران جوان خرج میکند.
«جزوه شعر» که به مدیریت و سردبیری نوریعلاء در دههٔ چهل شمسی منتشر میشود هنوز هم یکی از بهترین جنگهای مطبوعاتی شعر نو از آغاز تا امروز است. او در دههٔ پنجاه کارگاه شعر مجلهٔ فردوسی را میگرداند و کم نیستند شاعرانی که او نخستین مشقهای شاعریشان را تصحیح میکند و بهمرور به شاعرانی حرفهای تبدیل میشوند.
اسماعیل نوریعلاء در مقام نظریهپرداز شعر نو «صور و اسباب شعر فارسی» را در سال ۱۳۴۸ منتشر میکند که هنوز هم یکی از بهترین کتابهای تحلیلی دربارهٔ شعر نو فارسی، بهویژه شعر موج نو است که قدرنادیده مانده. تقسیمبندیهایی که او از شاعران موج نو ارائه میکند هنوز هم محل ارجاع است. به اینها اضافه کنید انبوه نوشتهها و تحلیلهای ادبی و گزارشهایی را که او در سالهای دههٔ پنجاه در فردوسی مینویسد و هنوز هم از بهترین نمونههای روزنامهنگاری ادبی است. «شعر پلاستیک» او که یکی از جریانهای ناکام مبتنی بر نظریه است، نیز در فردوسی شکل میگیرد و تبیین میشود.
نوریعلاء در تاریخنگاری تحولات و تقسیمبندی جریانهای ادبی از بهترینهای روزگار خود است و در همدلی با جریانهای پیشرو و شاعران جوان نظیر ندارد. نکته اینجاست که در مقام تحلیل چندان به ژرفا نمیرود و کمتر به جهانبینی یا ارزشهای زیباییشناسانه یا مثلا وجوه زبانی شعر میپردازد.
او وقتی خود به شعر میرسد آنقدرها موج نویی نیست و وقتهایی که میخواهد شبیه شاعران موج نو باشد، بیشتر پیرو است تا پیشرو. اسماعیل نوریعلاء هیچگاه نمیتواند در مقام شاعری متمایز و مؤلف جلوه کند. کارنامهٔ او در مقام شاعر مجموعهای گوناگون و متناقض از شعر نیمایی و شعر شاملویی تا شعر احمدرضا احمدی و سهراب سپهری و دیگران است. تفاوت او با دیگر شاعرانی که داعیهٔ نظریهپردازی یا رهبری جریان ادبی را دارند، مثل احمد شاملو و یدالله رؤیایی و رضا براهنی، همینجاست.
او در سالهای میانی دههٔ پنجاه که گرایشهای مذهبی در شاعران بهچشم میخورد، شعرهایی مثل «لیلة القدر» و «غدیر» میسراید که الگوی شاعران جوانی میشود که در سالهای انقلاب شاعری را آغاز یا به شعر نو مذهبی گرایش پیدا میکنند. تأثیر جهانبینی و لحن او را در شعر بعضی از شاعران پس از انقلاب نیز میتوان دید، هرچند خود او پس از انقلاب جلای وطن میکند و فراموش میشود.
اسماعیل نوریعلاء شاعر، روزنامهنگار، فیلمساز، نظریهپرداز، جامعهشناس، فعال سیاسی، مترجم، استاد دانشگاه و… است که نیروی خود را در چند جبهه تقسیم میکند و در هیچکدام آنها نمیتواند پیروز مطلق باشد.
* عنوان نوشته، محصول بازی کوچکی با سطری از شعری از اسماعیل نوریعلاء است.