بسیاری از گالریها، در روزهای پس از تعطیلات تاسوعا و عاشورا، این هفته کار خود را با افتتاح نمایشگاههای تازه آغاز کردند؛ اما شماری دیگر از گالریها نیز همچنان نمایشگاههای گذشتهٔ خود را ادامه دادند تا این هفته را بگذرانند و از هفتهٔ آینده با افتتاحیهای تازه، کار خود را آغاز کنند. هرچه به پاییز نزدیکتر میشویم روزهای شلوغ گالریها بیشتر میشود. اگرچه نمیتوان برای هنرهای تجسمی فصل تعیین کرد، اما همچنان فصلهای سرد سال فصلهای رونق هنرهای تجسمی است و باید منتظر افتتاحیههای تازهتر و شلوغتر در هفتههای آینده باشیم.
از لار تا تاکستان
ایجی، میزبان هفتمین دوره از سلسله هفتههای استعدادهای ایجی است. سه نمایشگاه دیگر عکس در کنار هم. مرضیه حیدرزاده که در نمایشگاه «کمی آنطرفتر» به زندگی در حوالی کورههای آجرپزی جنوب تهران پرداخته است، فاطمه پازکی کمی آنطرفتر رفته و در شمال شرقی تهران زندگی در دشت لار را به تصویر کشیده است و کاووس حسینپور در مجموعه عکسهای «همزیستی غیرقابل باور» سراغ مدفن زبالهها در تاکستان استان قزوین رفته است تا زندگی آدمهایی را که از زباله ارتزاق میکنند، روایت کند. کاووس حسینپور بیآنکه زشتی در عکسهای او غلبه کند و دچار سیاهنمایی یا کراهت بیش از اندازه شود یا در مقابل، گرفتار نگاه توریستی شود، تلاش کرده است تا صرفاً گزارشگر باشد. آدمها به تفکیک زبالهها مشغولاند و زباله بخشی از زندگی آنهاست. نکتهٔ درخور توجه عکسهای او صبر عکاس برای رسیدن به نماهای متفاوت است.
فاکوپا؛ بازخوانی تاریخ گرافیک
در سالهای اخیر بسیار پیش میآید که نسل امروز به بازخوانی تجربههای گذشته در حوزهٔ هنر میپردازند اما بازخوانی تجربههای گذشته خیلی وقتها صرفاً نمایش تکههایی از آنهاست که تا امروز دوام آورده و بیشتر وجه خاطرهبازی دارد تا پژوهش در گذشته. نمایشگاه «سازمان فاکوپا» از این جهت استثنا است. نمونهٔ کاملی است از بازخوانی تجربههای گذشته با تدوین و دستهبندی و مطالعه و گردآوری نمونهها که به بهترین شکل انجام گرفته است. «سازمان فاکوپا» یکی از تأثیرگذارترین سازمانهای تبلیغات تجاری ایران بود که در بازهٔ زمانی ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۷ فعالیت میکرد. الکسی گورگیز، ژرژ سیمونیان، مرتضی ممیز و مرتضی کاتوزیان ازجمله هنرمندانی بودند که فعالیت خود را در حوزهٔ گرافیک با فاکوپا آغاز کردند. بسیاری از تبلیغهای نامآشنای تجاری در سالهای پیش از انقلاب در فاکوپا شکل گرفتند. ازجمله تبلیغات ایران ناسیونال، روغن شاهپسند، بانک پارسی، صندوق اعانه ملی و… شیما طاهری پارسا و محمد مخبری در نمایشگاه فاکوپا نمونههایی از تبلیغات فاکوپا برای شرکتها و نامهای تجاری گوناگون را گرد آوردهاند. نمایشگاه محصول یک پروژهٔ پژوهشی است. در کنار هم قرار گرفتن این نمونهها به اضافهٔ توضیحاتی که ضمیمهٔ هر بخش شده است، سیر تبلیغات تجاری ایران را در بازهٔ زمانی بیستساله نشان میدهد و در عین حال نشان میدهد که تجربههای امروزین گرافیک تجاری چه پشتوانههای قدرتمندی داشته است.
غریبههای تکراری
یکی از تلقیهای رایج در نقاشی و مجسمهسازی شبیهسازی، انسان با حیوان است. انسانهایی بیگانه از خود و دیگران که به مرور از حالت انسانی خارج شده و به شکل حیوان در آمده است. تجلی چنین انسانهایی در نقاشی و مجسمهسازی میشود کسانی که سر و دست و پایشان به مرور تغییر کرده و آنچه در بیانیهٔ نمایشگاه غریبگی مشترکات آمده نیز همین معنا را تأیید میکند: «از کنار هم گذر میکنیم، بیاعتنا به هم، انگار که درد مشترک ارث شخصی ماست، گویی در هیاهوی خیابانهای شهر، هر کسی تنهاست، تنها و جدا از همه، تنها و جدا از خود». نمونههای اینچنینی در نقاشی و مجسمهسازی ایران و جهان بسیارند و بارها بازآفرینی شدهاند. مشکل نمایشگاه «غریبگی مشترکات» در گالری «آ» نهتنها نگاه تکراری و قدری گلدرشت مانی رامهرمزی است بلکه بهنظر میرسد، هنرمند در آفریدن جهان ویژهٔ خود نیز ناتوان بوده است. بسیاری از آثار انگار از روی دست نقاشیهای بهمن محصص ساخته شدهاند. حرکتهای نمایشی آدمهایی که در کنار مجسمههایند نیز کمکی به اصل ماجرا نمیکند. مشکل جای دیگری است.
زوال در زمینه تاریک
سازههای غولپیکر فلزی در بستر طبیعتی که بر اثر حضور سازهها از بین رفته و چیزهای اندکی از آن باقی مانده است. آثاری که پگاه رجامند در نمایشگاه مقیم عرضه کرده، فضایی آخرالزمانی را تداعی میکنند. زوال طبیعت در مقابل تکنولوژی ویرانگر و تاریکی و سیاهی امروز که نتیجه ویرانی و زوال است. آنچه در بازآفرینیهای واقعگرایانه پگاه رجامند مفقود است، دخالت نقاش است. چیزی که واقعگرایی را از آنچه فراواقعگرایی مینامیم، متمایز میکند درست همین دخالتهاست و نقشی که نقاش با تغییرها در بهدست دادن جهانی تازه ایفا میکند. آثار با زغال طراحی شدهاند و زمینهٔ سیاه در آنها غلبه دارد؛ درحالیکه ایجاد تضاد بیشتر و استفاده از پسزمینههای روشنتر میتوانست کارها را شکل و شمایل بهتری دهد و به ایجاد تضاد بیشتر کمک کند. نمایشگاه مجموعهای است از آثار کوچک و بزرگ. از قضا هنرمند در آثار کوچکتر بسیار موفقتر است و بهنظر میرسد که در آثار بزرگ گاهی توانایی کنترل صفحه را از دست داده است. بهترین اثر او در نمایشگاه، همانی است که دو سال قبل در نمایشگاه نسل نو ارائه شده بود، اثری که هم از جهت تضاد، هم از جهت بازآفرینی واقعیت و هم از جهت موفقیت در خلق اثری بزرگ، یگانه است. اما الان با آثاری مواجهیم که بیدلیل بزرگ شدهاند و حتی جایی برای فضای خالی در صفحه نمانده است. با این همه، پگاه رجامند هنرمندی در مسیر شدن است و میتواند به مرور نقصهای خود را در اجرا برطرف کند. برگ برنده، جهانبینی متفاوت اوست.
اجتماع مقلدها
گالری ایده این روزها میزبان هفتمین نمایشگاه پویش رنگهاست. آثار هنرمندان جوانی که به همت سحر فتحاللهی فراهم آمده و ظاهراً نمایشگاه آثار شاگردان اوست. مجموعهای از کپیها و تقلیدهای ناشیانه از پرترهها و عکسهای شخصیتهای مشهور و کپیهایی از نقاشیهای طبیعتگرایانه و طبیعت بیجانهایی که وجه اشتراک همهٔ آنها ضعف در اجراست. نقاشیهایی که هیچ چشمانداز تازهای بهدست نمیدهند. نمونههای بسیار بهتری از آنچه در گالری ایده به نمایش درآمده، در گالریهای بازاری و مغازههایی که بیهیچ ادعایی نقاشی میکشند و میفروشند، موجود است. پرسش اینجاست که نقش کیوریتور در این میان چیست و استاد نقاشی در مقام انتخابکننده نمایشگاه چه کرده است؟ عجیبتر اینکه نقاشیها در گالری یکی از آموزشگاههای معتبر نقاشی به نمایش درآمدهاند. چند گالری هفتههای آخر تابستان را به نمایش آثار هنرمندان جوان پرداختند. آثاری که بسیاری از آنها کم از آثار حرفهای ندارند و نشان میدهند که هنرمندان بسیاری اگر مجال پیدا کنند میتوانند در عرصههای گوناگون هنرهای تجسمی بدرخشند. اما نمایشگاه هفتم پویش رنگها خط بطلانی است بر کوششهای آموزشگاهی که سالهاست به تربیت هنرمندان جوان میپردازد.