کامران جمالی، سالهای سال، فارغ از هیاهو، به فعالیت ادبی مشغول بود؛ از سرودن شعر و نوشتن یادداشتها و مقالههای تحلیلی تا ترجمهٔ شعر و آثار داستانی. سهم کسانی که در خلوت و سکوت به فعالیت ادبی مشغولند بیشتر وقتها بیتوجهی و فراموشی است. رسانهها معمولاً به سراغشان نمیروند و متأسفانه تنها خبر درگذشت آنهاست که در صفحهٔ اول فرهنگی ادبی روزنامهها و خبرگزاریها میآید. خبری چندخطی که معمولاً یکی منتشر و بقیه از روی دست او بازنشر میکنند.
در ترجمهٔ ادبیات آلمانیزبان به فارسی چند مترجم نامدارترند؛ علیاصغر حداد اغلب آثار کلاسیک ادبیات آلمانی را به فارسی برمیگرداند، محمود حسینیزاد متولی ترجمهٔ آثار نسل نو نویسندگان آلمانی است، علی عبداللهی نیز بیشتر از نامداران شعر و داستان و فلسفه ترجمه میکند. اما کامران جمالی به سراغ آثار نویسندگانی رفت که کمتر شناخته شدهاند.
فهرست ترجمههای او بسیار بلند است. «ناتان فرزانه» اثر گوتهولد افرایم لسینگ، «بازگشت گامبهگام هلر به زادگاه» اثر ولفگانگ بیتنِر، «مجازات» و «پرونده کولینی» از فردیناند فن شیراخ، «افی بریست» از تئودور فونتانه، ازجمله کتابهایی است که او از آلمانی به فارسی برگردانده. اما کامران جمالی به سراغ نویسندگانی رفت که دستکم برای خوانندگان ایرانی کمتر شناخته شدهاند.
البته در میان ترجمههای او آثار نویسندگان نامدار آلمانیزبان نیز دیده میشود مثل «انسان نیک سچوان» از برتولت برشت، گزیدهای از داستانهای هاینریش بل با عنوان «تا زمانی که» و «از وقتی که جنگ درگرفت تا وقتی که جنگ تمام شد» و «زنان برابر چشمانداز رودخانه». مشهورترین ترجمهٔ او «قرن من» اثر گونترگراس نوبلیست اتریشی است. او «شهر فرنگ» را نیز از گونتر گراس ترجمه کرده.
کامران جمالی شاعر بود، از شعر آغاز کرد و همواره شاعر ماند «واحهای سرخ در صحاری زرد»، «مرغ نیما»، «در انجماد پس از زمهریر» و «کلاغی و بیانی و برف» مجموعهٔ شعرهای اوست. در ترجمهٔ شعر نیز آثاری از او به جا مانده که «جادوی شعر در کلام نهفته است» (شش شاعر قرن بیستم) مشهورترین آنهاست. کوشش او برای ترجمهٔ منظوم شاعران آلمانی درخور توجه است، هرچند با اقبال مواجه نشده. «فردوسی و هومر، تحقیقی در حوزهٔ ادبیات تطبیقی» اثر دیگر او در حوزهٔ پژوهش در حوزه شعر است.
نوشتههای او در چند دههٔ گذشته در مطبوعات ایران ازجمله «آدینه»، «چیستا»، «گوهران» و «بخارا» منتشر شده است.
کامران جمالی کارمند ادارهٔ فرهنگی سفارت اتریش در تهران بود. برگزاری برنامههایی مثل «شب بزرگداشت اریش فرید و اسماعیل فصیح» و نکوداشتهای دیگری که در سالهای پایانی دههٔ هفتاد در تهران برگزار شدند، از دیگر کوششهای او برای نزدیکی فرهنگی میان ادبیات ایرانی و ادبیات آلمانیزبان بود.
کامران جمالی، در سالهای اخیر، پس از بازنشستگی از سفارت اتریش در تهران، ساکن آلمان شده بود. او در روزهای شیوع کرونا درگذشت. علت مرگ او را عارضه ریوی اعلام کردهاند.