تابستان کنار دریا چرت می‌زند

«کنسرت در جهنم» آغاز راه رسول یونان است، شاعری که یکی از تأثیرگذارترین شاعران سال‌های بعد خواهد شد.

این شهر
شهر قصه‎‌‎های مادربزرگ نیست
که زیبا و آرام باشد
آسمانش را هرگز آبی ندیده‎‌‎ام
من از اینجا خواهم رفت
و فرقی هم نمی‎‌‎کند
که فانوسی داشته باشم یا نه
کسی که می‎‌‎گریزد
از گم شدن نمی‎‌‎ترسد

«کنسرت در جهنم» که جلدی شبیه کتاب‎‌‎های عامه‎‌‎پسند دارد، آغاز راه شاعری است که یکی از تأثیرگذارترین شاعران سال‎‌‎های بعد می‎‌‎شود. رسول یونان شاعری است که حرکت آرام خود را، فارغ از جریان‎‌‎ها و پسند زمانه، آغاز می‎‌‎کند و سال‎‌‎ها ادامه می‎‌‎دهد و به‌مرور زمان یکی از محبوب‎‌‎ترین شاعران امروز می‎‌‎شود.

رسول یونان وقتی آغاز می‎‌‎کند که شعر امروز ایران آوردگاه جریان‎‌‎های گوناگون است، جریان‎‌‎هایی که شماری از آنها براساس نظریه‎‌‎ها شکل گرفته‎‌‎اند. او زمانی آغاز می‎‌‎کند که بسیاری از شعرها دشوار و بلند و پیچیده‎‌‎اند و خوانندگان پس از تأمل بسیار در شعرها چیزی از آنها در نمی‎‌‎یابند، زمانی که بازی‎‌‎های زبانی جزء جدایی‎‌‎ناپذیر شعر شده است، جریان‎‌‎های گذشته نیز به حیات خود ادامه می‎‌‎دهند، اما رسول یونان نه شاعری زبان‎‌‎گرا و اهل بازی‎‌‎های زبانی و نظریهٔ زبانیت زبان است، نه وابسته به جریان‎‌‎های گذشته، نه شاعری است که اهل نظریه باشد.

شعر رسول یونان شعری ساده است، بدون برجسته‎‌‎سازی‎‌‎ها و تمایزهای زبانی. شعر او بیشتر از اینکه در زبان اتفاق بیفتد، می‎‌‎کوشد چشم‎‌‎اندازی تازه به‎‌‎دست دهد. شعر او شعر زندگی روزمره است، شعری است که شاعرانگی را در نگاه متفاوت به اشیا و اتفاق‎‌‎های روزمره جست‎‌‎و‎‌‎جو می‎‌‎کند. رسول یونان شاعری تصویرگرا و روایتگر است. روایت‎‌‎های سادهٔ او خیلی وقت‎‌‎ها پایانی فراواقعی می‎‌‎یابند. بسیاری از شعرهای او عاشقانه‎‌‎اند و اغلب روایت نرسیدن؛ درونمایه‎‌‎ای تکرارشونده که در اقبال عمومی به شعر او تأثیرگذار بوده‎‌‎اند. دستمایهٔ اصلی او برای خلق شعر، ارائهٔ تشخیص و جان ‎‌‎بخشیدن به اشیای گوناگونی است که در شعر او حاضرند. جان ‎‌‎بخشیدن به اشیا بسیار به کمک کارکرد فراواقع‎‌‎گرایانه‎‌‎شان می‎‌‎آید.

در عین حال منتقدان شعرهای رسول یونان همواره او را متهم کرده‎‌‎اند که شعرهایش ایرانی نیست و عاری از فضاهای بومی و تحت ‎‌‎تأثیر ترجمه است. چه او ترجمه‎‌‎های بسیاری از شاعران ترک نیز به‎‌‎دست داده است. تصویرگری‎‌‎های ویژهٔ او شاید از شعر دیگر شاعران الهام یافته باشد، اما بسیاری از آنها مخصوص خود او است. تخیل قدرتمند او را نمی‎‌‎توان انکار کرد.

وقتی خوانندگان شعر از دشواری‎‌‎های دههٔ هفتاد خسته می‎‌‎شوند و جریان‎‌‎ها و حلقه‎‌‎ها و شاعران مدعی پس از دو-سه مجموعه، شعر را کنار می‎‌‎گذارند، شعر سادهٔ شاعرانی مثل رسول یونان جلوه می‎‌‎کند، شعری که به‎‌‎مرور زمان خوانندگان خود را می‎‌‎یابد و در سال‎‌‎های بعد فراگیر می‎‌‎شود و شاعران بسیاری را تحت‎‌‎تأثیر قرار می‎‌‎دهد. نباید از نظر دور داشت که او شعر خود را درست در ازدحام جریان‎‌‎های دههٔ هفتاد آغاز کرده است.

تنهایم
مثل مرغ سفید دریایی
بر دکل کشتی.
عقربه‎‌‎ها به خواب رفته‎‌‎اند
باد در نوزیدن اصرار می‎‌‎کند
ابر در نیامدن
باران در نباریدن
و تابستان کلاه حصیری بر سر گذاشته
کنار دریا چرت می‎‌‎زند
منبع: روزنامه همشهری - ۱۶ دی ۱۳۹۹

پاسخ دهید