هر شب رأس ساعت هشت میآید، آنقدر رأس ساعت که دربان منتظر است و در باشگاه را در استقبال او باز میکند. پالتو و کلاه را به جامهدار میدهد. کتوشلوار و کراوات و جلیقهای برازنده پوشیده. گلی خوشرنگ روی سینهٔ کت چسبانده. آقای تمامعیار است. سیگاری روشن میکند. در باشگاه چشم میچرخاند. حریف جوانی را که ساعتهاست منتظر او بوده ورانداز میکند. خوشوبش مختصری میکند، بیآنکه به کلکلهای او پاسخ دهد دعوت او را برای بازی میپذیرد و آغاز میکند.
حریف جوان سرمست غرور است. پشت سر هم کری میخواند. از پیروزیهای کوچک خود شاد میشود. چشمانش برق میزند. جوان است و چابکتر از حریفی که در آستانهٔ میانسالی است. ادی تنددست است که کیلومترها راه آمده تا با بشکه مینهسوتا بازی کند. حالا بهرؤیای خود رسیده است و به نظر میرسد قرار است مینهسوتا را مغلوب کند.
مینهسوتا آرام است. خوب به میز نگاه میکند. نفس میگیرد. خستگی در میکند. به دستهایش پودر میزند که عرق نکند. صبور و سنگین و آرام و مطمئن بازی میکند. عقب میافتد اما از پا نمیافتد، چون میداند بازی ادامه دارد و برنده در آخر بازی معلوم میشود. میداند برنده کسی است که بازی را تا آخر ادامه دهد، حتی اگر بازی ۳۶ ساعت طول بکشد. همین است که ۱۵ سال کسی او را نبرده.
ادی بازنده است چون فکر میکند برنده کسی است که بهتر بازی میکند و جوانتر است و دستهای چابکتری دارد و توپها را سریعتر به سبد میاندازد. مینهسوتا برنده است؛ چون قاعدهٔ بازی را بلد است.
آنقدر صبر میکند که حریف کلافه شود. صبر میکند تا حریف خودش را از پا دربیاورد، صبر میکند تا حریف خودش را به دست خودش شکست دهد.
«بیلیاردباز» فیلم زندگی است. قاعدهٔ بازی را یاد میدهد. آنچه پیش از بازی میبینیم مقدمهای است بر بازی ادی تندست و بشکه مینهسوتا و همهٔ آنچه پس از بازی میبینیم نیز حول محور بازی معنا پیدا میکند.
برنده کسی است که شخصیت برنده دارد، نه کسی که بهتر بازی میکند. برنده کسی است که در انتهای بازی برنده از باشگاه خارج میشود، نه کسی که در ساعتهای اول از حریف جلو میافتد.
بیلیاردباز راه دشواری است که ادی پس از شکست میپیماید و به قیمت شکستن انگشتان و از دست رفتن رفیق و قربانی شدن معشوقهاش تمام میشود و سرانجام پس از همهٔ شکستها میتواند برنده از باشگاه خارج شود.
اما آیا واقعاً ادی برنده است یا کسی که اجازه میدهد ادی یک بار او را شکست دهد؟ کسی که برنده شدن را به ادی یاد میدهد و به برنده شدن او معنا میبخشد؟