دورهٔ قاجار دورهٔ رواج تصنیف است. سالهای رونق موسیقی است. شمار نوازندگان و خوانندگان و کارگاهها و جلسههای موسیقی بیشتر از هر دورهای است. گرامافون وارد ایران میشود و برای نخستینبار موسیقی و صدای نوازندگان و خوانندگان ایرانی ضبط میشود و دوستداران موسیقی ایرانی نواها را از طریق گرامافون گوش میکنند.
بوطیقای تصنیف امروز در سالهای پایانی دورهٔ قاجار خلق میشود. موسیقی برای استفادهٔ عموم است، پس سرایندگان تصنیفها زبانی انتخاب میکنند که عموم مردم بهراحتی بفهمند. عجیب نیست تصنیفها به زبان مردم نزدیک هستند و عجیب نیست شاعران سنتی وقتی به سراغ تصنیف میآیند، قید و بندهای سنت شعری را کنار میگذارند و زبانی عاری از دشواریها و پیچیدگیهای شعر سنتی و نزدیک به زبان روزمرهٔ مردم را انتخاب میکنند. حکایت شاعران در مقام سرایندهٔ تصنیف حکایتی دیگر است.
کسی گمان نمیبرد کلامی که ملکالشعرای بهار بر قطعهٔ مرتضی نیداوود در دستگاه ماهور میگذارد و تصنیفی که نخستینبار به مناسبت هفتمین جشن سالگرد مجلهٔ ناهید در ۷ تیر سال ۱۳۰۶ اجرا میشود، تبدیل به ماندگارترین تصنیف تاریخ موسیقی ایران شود. در سدهٔ اخیر هیچ تصنیفی بهاندازهٔ «مرغ سحر» عمومیت نیافته است.
مرغ سحر گفتوگوی شاعر و پرندهٔ اسیر در قفس است. شاعر پرنده را مخاطب قرار میدهد و از او میخواهد آوازی سر دهد. پرنده غمگین است و آنقدر تلخ و ناامیدانه شکوه میکند که شاعر را از خواستهٔ خود پشیمان میکند. شعر محصول جادوی مجاورت کلمههاست. پرنده «مرغ سحر» است که قرار است «ناله سر کند» و «داغ را تازهتر کند». از «ظلم ظالم» و «جور صیاد» و «طبیعت» و «فلک» و «تنگی قفس» آنقدر میگوید که شاعر میخواهد پرنده «شرح هجران مختصر کند». شعر پایان خوش ندارد و شاعر آکنده از درد و داغ و شکایت شعر را به پایان میبرد.
انتخاب واژهها و چیدمان کلمهها و ساختار شعر بهگونهای است که مرغ سحر از ابتدا تا امروز همواره خوانشی سیاسی-اعتراضی داشته است. انگار استعارهای است از موقعیتی که در طول یک سده همواره تکرار میشود.
در طول این سالها احتمالهای بسیاری دربارهٔ شأن نزول شعر مرغ سحر مطرح شده است؛ مثلاً اینکه شعر محصول سالهای پس از استبداد صغیر است یا در سالهای نخست پس از روی کار آمدن رضاخان و بر باد رفتن آرمانهای مشروطه سروده میشود یا همسو با آرمانهای انقلاب سرخ ۱۹۱۷ شوروی است و… اما فارغ از همهٔ احتمالها، مرغ سحر مثل همهٔ شعرهای جاودانه، فراتر از زمان و مکان، ایستاده است.
مرغ سحر دو بند دارد، اما بیشتر خوانندگان تنها بند نخست تصنیف را خواندهاند. بند نخست شاعرانهتر و خوشآهنگتر است و قابلیت تأویل و تفسیر بیشتری دارد و بند دوم صریحتر است و قدری به شعار نزدیکتر. در سطرهایی از بند دوم رگههای چپگرایانه مشاهده میشود که وقتی کنار «خاک توده» در بند نخست قرار میگیرند، معنایی دیگر مییابند.
آنچه دربارهٔ حاشیههای مرغ سحر گفته میشود به افسانه میماند. مثلاً اینکه فراگیری مرغ سحر سبب شد که برای نخستینبار «نظامنامه مقررات ضبط صوت در صفحات گرامافون» وضع شود یا اینکه شهربانی صفحههای گرامافون مرغ سحر را تنها یک ماه پس از انتشار از بازار جمع کرد و سبب شد مرغ سحر از آغاز به بازار سیاه راه پیدا کند و به چند برابر قیمت اولیه فروش بروند.
دربارهٔ نخستین اجرای مرغ سحر نیز اختلاف بسیار است؛ مرغ سحر را نخستینبار ملوک ضرابی خواند یا قمرالملوک وزیری یا تاج اصفهانی یا ایرانالدوله هلن یا جمال صفوی. چند سال پیش به مدد شبکههای اجتماعی اجرای جلال تاج اصفهانی پیدا شد و این احتمال قوت گرفت که به احتمال زیاد نخستین اجرای مرغ سحر است. زندهیاد تاج میگفت پیش از همهٔ خوانندگان مرغ سحر را برای نخستینبار در سال ۱۳۰۲ اجرا کرده است. اما مرغ سحر نخستینبار در پاییز ۱۳۰۶ با تار مرتضی نیداوود و ویلن موسی معروفی و صدای ملوک ضرابی روی صفحه ضبط شد.
مرغ سحر تنها تصنیفی است که خوانندگان ایرانی بسیاری از گرایشهای گوناگون در طول این سالها خواندهاند، از تاج اصفهانی و هنگامه اخوان تا نادر گلچین و هوشمند عقیلی و فرهاد مهراد و محسن نامجو. حتی خوانندگان غیرایرانی مثل هابیل علیاف و عالیم قاسمف نیز مرغ سحر را اجرا کردهاند.
اما تصنیف مرغ سحر در دهههای اخیر با نام محمدرضا شجریان پیوند خورده است. محمدرضا شجریان در سال ۱۳۶۹ در کنسرت «سرو چمان» در دانشگاه برکلی، چند روز پس از درگذشت مرتضی نیداوود، مرغ سحر را برای نخستینبار به یاد او اجرا میکند. اجرای دیگری از تصنیف در آلبوم «پیام نسیم» میآید. اجرای شجریان آنقدر استادانه است که پس از آن مخاطبان در هر کنسرتی از او میخواهند مرغ سحر را اجرا کند و تصنیف بهمرور به امضای پایانی تمام کنسرتهای استاد بزرگ آواز ایران تبدیل میشود.
۹۵سال از نخستین اجرای مرغ سحر میگذرد و هنوز هیچ تصنیفی نتوانسته است به اندازهٔ مرغ سحر زبان حال ایرانیان در سدهٔ اخیر باشد.