نقطههایم
بوی سرگشتگی دارد و درد
ردپایی
در حواشی این راه:
گاه و بیگاه
شانه بر شانه عشق
گشتهام کوچهها را؛
لذتی دارد اما
رفتن از کوه بالا
بر سر تخته سنگی نشستن
دل به تنهایی خویش بستن. بعضی از عابران را
سین دندانههایم
یک نشانی پرت است:
چشمپوشیدن از خواندن من.
با دهانی به حیرت گشوده
دال من، یک دلیل مهم است
بر دلی زخمخورده
عین من، عین عشق است
چشم وا کرده بر یک نگاه فشرده.
مشت بودن
حاصلش چیست؟ ـ دشنه در پشت بودن!
هر که نام مرا برد
گفت با خود که میرف…
گفت لابد که رفتهست
رفت و با خود دل ناتمام مرا برد.
مثل دیوار
روبهروی خودم بارها ایستادم
مثل دیوار
بارها بر خودم تکیه دادم.
ساز اسمم
ـاز شماها چه پنهانـ
گرچه روحی گرفتار و دلتنگ دارد
این هجاهای همخون
این هجاهای همخوان
زخم دارد، ولی زخمههایش/ عطر و آهنگ دارد.
حرف در حرف/ نقطهچینم…
▫▫▫
راه سیدعلی میرافضلی از مجموعهٔ نخست او «تقویم برگهای خزان» (۱۳۷۳) پیداست؛ غزل و رباعی و شعر نیمایی کوتاه و بلند. او رباعی را بیشتر برای پژوهشهای خود میگذارد و «رباعیات خیام در متون کهن فارسی» را منتشر میکند و مجموعه رباعیهای بسیاری از شاعران گذشته را تصحیح میکند که برسد به «رباعیات خیام» که حاصل سیسال پژوهش و فصل تازهای در خیامشناسی امروز است و در «گوشه تماشا» به تحلیل رباعی امروز میپردازد.
در غزل مثل بسیاری از شاعرانی که غزل را در سالهای آغازین دههٔ هفتاد غزل را آغاز کردهاند، نشانههای تصویرگرایی و روایتگری در کارهای او به چشم میخورد، اگرچه غزل را در خلال قالبهای دیگر ادامه میدهد و هیچگاه مجموعه مستقل غزل منتشر نمیکند.
سید علی میرافضلی در شعر کوتاه نیمایی شاعری است و در شعر بلند نیمایی شاعری دیگر. شعرهای کوتاه او به پسند عموم مخاطبان نزدیکتر و شعرهای بلند مخاطبانی جدیتر میطلبد. شعرهای کوتاه نیمایی است که سبب اقبال عمومی به شعر او میشود و نام او را بر سر زبانها میاندازد و در سالهای گسترش وبلاگهای فارسی و بعد شبکههای اجتماعی بسیار دستبهدست میگردد. شمار کارهای کوتاه درخشان او کم نیست اما گاه در شعرهای کوتاه به احساساتگرایی دچار است و گاه شیفتهٔ وزن و سجع میشود.
شعرهای بلند نیمایی او بهشکل جدیتر از مجموعهٔ «دارم به ساعت مچیام فکر میکنم» (۱۳۸۶) آغاز میشود و در مجموعهٔ «خواب گنجشکها» (۱۳۸۹) به کمال میرسد. او در شعر نیمایی فارغ از همهٔ اتفاقهایی که از نیما تا امروز افتاده، به وزن نیمایی بازمیگردد، آن هم نه وزنی که بعدها بسیاری با تسامح و توسع بهکار گرفتهاند، بلکه وزن نیمایی قاعدهمند و اصولگرایانه، درست آنگونه که اخوان ثالث در «نوعی وزن در شعر امروز فارسی» میگوید.
تقید او به وزن اصیل و قواعد شعر نیمایی آنقدر زیاد است که حتی نقطهگذاری به سبک اخوان ثالث را در انتهای هر بند نیز رعایت میکند، اما خلاف بیشتر پیروان نیما از زبان فخیم فاصله میگیرد و زبانی روزآمد دارد که گاه حتی از زبان معیار نیز دور و به زبان محاوره نزدیک میشود. او شعرهای بلند خود را از ایدههای ساده زندگی روزمره آغاز میکند و پیش میرود و شعر را شکل میدهد.
نگاه طنزآمیز به پدیدهها از دیگر ویژگیهای شعری سیدعلی میرافضلی است، اگرچه خیلیوقتها در شعرهای بلند نیمایی طنزهای او تلخ و تحتتأثیر تأملات خیامی است. فاصلهگذاری و بازی با فرآیند شکلگیری شعر از دیگر ارزشهای جانبی شعر او به شمار میرود.
سید علی میرافضلی شعر نیمایی کوتاه و شعر نیمایی بلند را در سالهای دههٔ نود ادامه میدهد و مجموعههای «آهستهخوانی» و «مرا مینویسی» و «کارنامه تبر» و «روزهایی که جز شب» را منتشر میکند که آخری بازگشت دوباره او به منظومههای بلند نیمایی است. او مهمترین نماینده شعر نیمایی در سالهای اخیر است.