لایق نبود قطره به عمان بردن
خار و خس صحرا به گلستان بردن
اما چه کنم که رسم موران باشد
پای ملخی نزد سلیمان بردن
تصویر روی خط درویش عبدی بخارایی میچرخد و شعر ابنیمین با صدای محمدرضا اسحاقی در گوشها طنین میاندازد. بعد صدا شعر عاشقانهای میخواند که از ابن یمین نیست اما در ادامهٔ شعر او میآید:
اما چه خوشه بنفشه در فصل بهار
اما چه خوشه دو بال در گردن یار
صدا همچنان به آواز ادامه میدهد و به شعری در ذکر موت میرسد و علیعلیجان را ترجیعبند بیتهای خود میکند و قطعه پایان میپذیرد.
محمدرضا اسحاقی که سالهاست بهدرستی نام استاد را یدک میکشد، از دل موسیقی سنتی مازندران میآید؛ از آوازهایی که خنیاگران بومی سینهبهسینه به هم آموختهاند و مادران در لالاییها و چوپانان در آوازهایشان قرنها زمزمه کردهاند و به امروز رسیده است و او اکنون همهٔ این سنت را در نهایت کمال به ارث برده است. موسیقی سنتی مازندران، مثل همهٔ گونههای موسیقی نواحی، همواره بخشی از زندگی مردم بوده است، چاشنی غم و شادی و عروسی و عزا. موسیقی بومی مازندران موسیقی چهارفصلی است که هم نوروزخوانی برای بهار دارد و هم آوازهایی برای جشن تیرگان و نماشون (غروب) تابستان و شبهای بلند زمستان، هم سوگسروده دارد و هم سرودههای طنزآمیز، هم آوازهایی در مدح اهلبیت(ع)، بهویژه حضرت مولی علی علیهالسلام در موسیقی مازندران بسیار است، هم منظومههای عاشقانهای مثل طالب و زهره، هم منظومههای حماسی مثل هژبرخوانی و…
محمدرضا اسحاقی کار خود را به شاخه یا گرایش ویژهای محدود نکرده و همهٔ چیزهایی را که از سنت موسیقی مازندران به او رسیده، خوانده و آواز او سبب شده است که بسیاری از شنوندگان نسل امروز آوازهای بومی سرزمین خود را از حنجرهٔ جادویی و محزون او بشنوند، اگرچه او بیشتر متوجه آوازهایی بوده است که خوانندگان بزرگ موسیقی مازندران در سالهای اخیر کمتر بدانها توجه کردهاند. محمدرضا اسحاقی آخرین خنیاگر بزرگ موسیقی مازندران است که مینوازد و میخواند و سنت خنیاگری را زنده نگه داشته است؛ خنیاگرانی که اکنون نهفقط در موسیقی مازندران، که در موسیقی نواحی گوناگون ایران انگشتشمارند و او یکی از کمالیافتهترینشان است. حفظ ویژگیهای خنیاگران سنتی سبب شده است که او همواره همراه مردم و شریک غمها و شادیهایشان باشد. حتی جایگاه او بهعنوان استادبزرگ موسیقی سنتی مازندران خدشهای در همراهی او با مردم ایجاد نکرده است؛ چنانکه مثلاً یکی از آوازهای آشنای او «پدر خوب است و مادر مهربان است» در مجلس ختم ثبت شده است یا مثلاً یکی از جاودانهترین منظومههای او مرثیهای از زبان مادر یک شهید است (مسلمانان هیچکس مار نوونه مار / مار بمیره).
محمدرضا اسحاقی در طول فعالیت خود سازهای بسیاری را آزموده است، ازجمله للِهوا (نی) که همواره اصلیترین ساز موسیقی مازندران بوده است و تنبک و کمانچه و… اما سازی او در طول سالها فعالیت حرفهای بدان شناختهشده، دوتار است؛ دوتار مازندرانی سازی فراموششده در موسیقی مازندران بوده که در دهههای اخیر بیشتر در موسیقی شرق مازندران (گلستان فعلی) و در موسیقی بومی ترکمنها استفاده میشده است. او توانست دوباره دوتار را به موسیقی مازندران بازگرداند و بحق احیاگر دوتار در موسیقی مازندران محسوب میشود.
محمدرضا اسحاقی در همهٔ سالهای خوانندگی بدویت و ویژگیهای سنتی موسیقی مازندرانی را حفظ کرده است، یعنی همهٔ آنچه را در سنت موسیقی بومی مازندران وجود داشته و سینهبهسینه به او رسیده، حفظ کرده و به همان شکل خوانده است. در موسیقی نواحی کم پیش نمیآید که میبینیم سکتهها و حتی اشتباهاتی در شعرها به چشم میخورد یا مثلاً وقتی به دیوانها، ازجمله دیوان امیرپازواری (شاعر بزرگ مازندران)، نگاه میکنیم میبینیم که ثبت اصلی شعر به شکلی است، اما به قرائتی دیگر در میان خنیاگران و مردم جاافتاده. حفظ بدویت موسیقی سبب شده است که خنیاگری مثل محمدرضا اسحاقی همهٔ ویژگیهای سنت موسیقایی را حفظ کند، نه به فکر تنظیمهای متفاوت بیفتد، نه اشتباهها را اصلاح کند که سنت همچنان دستنخورده باقی بماند.
در سالهای اخیر عموم مردم ایران صدای محمدرضا اسحاقی را در مجموعهٔ تلویزیونی پایتخت شنیدهاند و در جستوجوی صاحب صدا برآمدهاند و حالا فقط مردم مازندران شنوندگان صدای او نیستند؛ همچنانکه بسیاری صدای فریدون پوررضا، استاد بزرگ موسیقی گیلان را در مجموعهٔ پس از باران شنیدند و خیل دوستداران صدای او بیشتر شد. آریا عظیمینژاد به جز استفاده از صدای محمدرضا اسحاقی در مجموعهٔ پایتخت، شماری از آثار ایشان را با استفاده از سازهای الکترونیک دوباره تنظیم کرده و جلوهٔ تازهای به کارهای او داده است. کاری که آریا عظیمینژاد با صدای محمدرضا اسحاقی کرده، درست شبیه کاری است که کیهان کلهر در مجموعهٔ «شب، سکوت، کویر» با دوتار حاج قربان سلیمانی انجام داده است.
خوشبختانه محمدرضا اسحاقی یکی از معدود خنیاگرانی است که در زمان حیات خود قدر دیده است. در اسفندماه ۱۳۹۶ سازمان میراث فرهنگی او را بهعنوان گنجینهٔ زنده بشری در فهرست آثار ملی ثبت کرد. در سال ۱۳۹۷ پلاک ماندگار نام او در خانهاش در روستای گرجی محلهٔ بهشهر نصب شد. گرامیداشت او در سیوششمین جشنوارهٔ موسیقی فجر اتفاقی است برای تجلیل از کوششهای خستگیناپذیر او در حفظ سنت موسیقایی مردم مازندران و سالها خنیاگری او. همزمان نشان درجهٔ یک هنری نیز به او تعلق گرفته است.