نه به خاطرِ آفتاب، نه به خاطرِ حماسه
به خاطرِ سایهی بامِ کوچکش
به خاطرِ ترانهیی
کوچکتر از دستهای تو
«هوای تازه» نتیجهٔ آزمون و خطایی است که احمد شاملو در «آهنگهای فراموششده» و «قطعنامه» در شعر پس از نیما آغاز کرده است. حالا او در سومین مجموعهٔ شعر خود گام رو به جلویی در مسیری که نیما آغاز کرده برمیدارد. آرامآرام از شیوهٔ نیمایی فاصله میگیرد و شعری آغاز میکند که بعدها به نام شعر سپید یا شعر منثور (شعری که در نثر اتفاق میافتد) یا شعر شاملویی شناخته میشود. هوای تازه در حقیقت نقطهٔ آغاز احمد شاملویی است که میشناسیم. هوای تازه مجموعهای است از شعرهای سپید و شعرهای نیمایی شعرها و ترانههایی به زبان محاوره و اندک شعرهایی کلاسیک. کتاب در حقیقت مجموعهٔ کاملی است که سلیقههای گوناگون مخاطبان را برآورده میکند.
نه به خاطرِ جنگلها، نه به خاطرِ دریا
به خاطرِ یک برگ
به خاطرِ یک قطره
روشنتر از چشمهای تو
بیتردید احمد شاملو در فاصلهٔ مجموعهٔ اول و دوم از ۱۳۲۶ و ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۶ مشغول دستوپنجه نرم کردن با شکلهای گوناگون زبان فارسی بوده است؛ از زبان متنهای کهن و شعر و نثر فارسی تا شعرهای عامیانه و زبان مردم کوچه و بازار. او به درجهای از اجتهاد در زبان فارسی میرسد که هر چه پیشتر میرویم جلوههای بیشتری در شعر و نثر و ترجمههای شاملو پیدا میکند. ویژگیهای شعر شاملویی آشکارا در هوای تازه خود را نشان میدهد. شاعر منطق ترجیع و تکرار را میداند. جادوی سجع را میفهمد. میداند چگونه از وزن عروضی نیمایی فاصله بگیرد و در عین حال آهنگ کلام را حفظ کند. نقطهٔ آغاز باستانگراییهای زبانی که بعدها یکی از ویژگیهای اصلی شعر شاملو میشود، هوای تازه است.
او در هوای تازه نمونههایی از شعر سپید به دست میدهد که هنوز هم از جاودانههای شعر فارسی است، مثل «از زخم قلب آبائی». ترکیبسازیهای بدیعی مثل «دختران رودِ گلآلود»، «دختران هزار ستونِ شعله به تاقِ بلند دود!»، «دختران روز بیخستگی دویدن/ شب/ سرشکستگی» جلوهٔ دیگری از استادی در زبان فارسی است. جابهجایی ارکان جمله نیز از یکی دیگر از شیوههای خلق شعر نو است که شاملو آغاز میکند؛ «لبهایتان کدامِ شما/ لبهایتان کدام/ ـ بگوییدـ/ در کامِ او شکفته، نهان، عطر بوسهیی؟»
نه به خاطرِ دیوارها ــ به خاطرِ یک چپر
نه به خاطرِ همه انسانها ــ به خاطرِ نوزادِ دشمنش شاید
نه به خاطرِ دنیا ــ به خاطرِ خانهی تو
به خاطرِ یقینِ کوچکت
که انسان دنیاییست
به خاطرِ آرزوی یک لحظهی من که پیشِ تو باشم
به خاطرِ دستهای کوچکت در دستهای بزرگِ من
و لبهای بزرگِ من
بر گونههای بیگناهِ تو
شعرهای نیمایی وجه اندک فراموششدهٔ کارنامهٔ شاعری احمد شاملوست. احمد شاملو یکی از پیروان نیما یوشیج است و در شعر نیمایی نمونههایی از بهترینها را به دست داده است. شعر مرگ وارطان (مرثیهای برای وارطان سالاخانیان) که سالها برای گریز از سانسور در حکومت پهلوی به نام مرگ نازلی منتشر شده، یکی از درخشانترین نمونههای شعرهای نیمایی است. شاملو در نسبت میان سنت و نوگرایی و شعر و نثر و وزن و بیوزنی به تعادل رسیده است. از هر کدام از این ویژگیها، بهاندازه، بهره میبرد. شعر نیمایی او در حقیقت از هوای تازه آغاز میشود و شعرهایی مثل مرگ وارطان و بعد در شعرهایی مثل «در فکر آن کلاغم، در درههای یوش» به کمال میرسد.
شاعر هوای تازه تفاوتهای بسیاری با شاعر آهنگهای فراموششده و قطعنامه دارد.
به خاطرِ پرستویی در باد، هنگامی که تو هلهله میکنی
به خاطرِ شبنمی بر برگ، هنگامی که تو خفتهای
به خاطرِ یک لبخند
هنگامی که مرا در کنارِ خود ببینی
بازسرایی منظومههای عامیانه یکی دیگر از مجموعه کوششهای شاملو در شعر و زبان فارسی است. در هوای تازه «پریا» و «یه شب مهتاب» و «بارون» ارائه میشوند و بعدها شعرهای دیگری مثل «دخترای ننهدریا». الگویی که راهی تازه در شعر عامیانه و ترانهٔ فارسی آغاز میکند. بعدها شاعران بسیاری میکوشند تا نمونههای دیگری از آنها به دست دهند. احمد شاملو در جنبههای گوناگونی آغازگر و مؤسس بوده است.
به خاطرِ یک سرود
به خاطرِ یک قصه در سردترینِ شبها تاریکترینِ شبها
به خاطرِ عروسکهای تو، نه به خاطرِ انسانهای بزرگ
به خاطرِ سنگفرشی که مرا به تو میرساند، نه به خاطرِ شاهراههای دوردست
شعر شاملو همواره سیاسی بوده است. هنوز هم بسیاری از شعرهای او به قرائت سیاسی خوانده میشوند. اما او در شعر سیاسی نیز میکوشد تا از معیارهای شاعرانه عدول نکند. کمتر شعرهای سیاسیای در کارنامه او میتوان یافت که نشانههای شعر شاملویی را نداشته باشد. شعری که بندهایش در تکهتکهٔ این متن آمده نیز همواره قرائتی سیاسی داشته، اگرچه در حقیقت شعری عاشقانه است. مقصود از مرتضا که در شعر عموی سیاوش (پسر شاملو) است، مرتضی کیوان (شاعر و تنها عضو غیرنظامی حزب توده که پس از کودتای ۲۸ مرداد، اعدام شد) است و شعر سالها زمزمهٔ نیمهشب چپگرایان بوده است. شاملو هیچوقت خود را به شاعر چپگرای صرف تقلیل نمیدهد.
به خاطرِ ناودان، هنگامی که میبارد
به خاطرِ کندوها و زنبورهای کوچک
به خاطرِ جارِ سپیدِ ابر در آسمانِ بزرگِ آرام
سکهٔ شعر سپید یا شعر منثور به نام احمد شاملو ضرب شده. نوگرایان دیگری پیش از شاملو شعر سپید را آغاز کرده بودند؛ مثل هوشنگ ایرانی، غلامحسین غریب، محمد مقدم و دیگران، اما استمرار و اقتدار شاملو و نسبتی که او میان خود و حرکت نیما تعریف میکند و جایگاه تازهای که به زبان شعر میدهد و شبکه گستردهای از نخبگان و رسانهها که از او حمایت میکنند و مرجعیت و بدعتهای او را به رسمیت میشناسند، سبب میشود که شاملو را به عنوان آغازگر شعر سپید بشناسیم.