هنرمند چشماندازهای تازهای را برای تماشا پیش چشم مخاطبان میگذارد و چشماندازهای تازه است که جهان مخاطبان را تغییر میدهد و هنرمند را متمایز میکند. اما شاید کار هنرمند همواره تغییر جهان مخاطبان خود نباشد. هنرمند از آنجا که راهی جز بیان خود از طریق هنر ندارد، گاهی وقتها از طریق هنر اعلام حیات میکند.
شاید آنچه هنرمند را متمایز میکند تلاش او برای زندگی کردن و زنده ماندن از طریق هنر است، حتی اگر قالب عوض کند و بهدنبال شکلهای بیانی تازه باشد، چرا که گاهی به اقتضای حال ناگزیر است از اینکه شیوههای گوناگون را آزمون کند. گاه ممکن است این آزمونها در سالهای جوانی اتفاق بیفتد، گاه در سالهای پختگی و پس از طی تجربههای گوناگون.
احمدرضا احمدی شاعر است. یکی از مهمترین شاعران شعر نو فارسی است که آغازگر موج نو شعر نو در دهه۴۰ بوده و تأثیر بسیاری در تغییر روند نوگرایی در شعر فارسی داشته است. پس از آن نیز سالها یکتنه بار موج نو را به دوش کشید و استمرار او سبب شد که شعر موسوم به موج نو در تاریخ شعر نو فارسی تثبیت شود.
شعر، بهتنهایی، برای ماندگاری نام احمدرضا احمدی در تاریخ ادبیات ایران کفایت میکند. اما وقتی حیات حرفهای او را در ۶۰سال گذشته مرور میکنیم به حوزههای گوناگون میرسیم.
مجموعهای از بهترین آثار موسیقی ایرانی در دوره مدیریت او در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد. موسیقیهایی که هنوز هم شنیده میشوند و اتفاقاً در سالهای اخیر به مدد شبکههای اجتماعی با اقبال دوباره نسل جوان مواجه شدهاند. او نخستین کسی است که در همین دوره پای شاعران معاصر را به استودیو باز کرد و از آنها خواست که شعرهایشان را با صدای خودشان بخوانند. هرچند که هیچگاه صدای خود را در این صفحهها ثبت و ضبط نکرد.
با این همه، در دهههای۶۰ و ۷۰ با صدای خود شعرهای نیما یوشیج و سهراب سپهری و قیصر امینپور و دیگران و مجموعهای از شعرهای خود را خواند و الگویی تازه از قرائت شعر بهدست داد. نقش او در ویرایش و سامان دادن به مجموعه کتابهای موسیقی از دیگر کارهایی است که کمتر به آنها اشاره شده است.
احمدرضا احمدی در سالهای جوانی در شماری از فیلمهای سینمایی نیز بازی کرده است که معمولاً خودش نیز کمتر از آنها یاد میکند، شاید آنها را اقتضای سالهای جوانی میداند. اما فارغ از بازیگری نمیتوان تأثیر او را بر کارگردانان بزرگ سینمای ایران مثل مسعود کیمیایی و امیر نادری و حتی عباس کیارستمی انکار کرد، که دوست و همنشین سالیان آنها بوده است. مثلاً امیر نادری در یکی از آخرین گفتوگوهای خود به نقش تعیینکننده احمدرضا احمدی در فیلمسازشدن خود اذعان کرده است.
فهرست کارهای گوناگونی که در هنر و ادبیات امروز کرده بسیار است و خیلی از آنها جایی ثبت و ضبط نشده یا در دسترس عموم قرار ندارد مثل گفتوگوهایی که با بزرگان فرهنگ و ادبیات و هنر ایران انجام داده است. در همه این سالها احمدرضا احمدی در مقام شاعر همچنان حاضر بوده و بیوقفه مجموعههای خود را منتشر کرده است. پس از دهه۸۰ که شعرهای او از اقبال عمومی بیشتری برخوردار شدند، دفترهای بیشتری از او به انتشار رسید.
علاوه بر این، در مقام شاعر و نویسنده کودکان و نوجوانان نیز کتابهای بسیاری ارائه کرد. در سالهای اخیر چند رمان و نمایشنامه نیز بهعنوانتجربههایی تازه به کارنامه خود افزوده است.
و اما نقاشی؛ او سالها دوست نزدیک شماری از نقاشان بزرگ معاصر ایران مثل منوچهر یکتایی و بهمن محصص و آیدین آغداشلو و سهراب سپهری و علیاکبر صادقی بوده و تردیدی نیست که تأثیرهای آشکار و پنهانی بر آنها داشته است. اما روی آوردن او به نقاشی در سالهای اخیر فارغ از آگاهیهایی است که از جریان هنر امروز ایران داشته است. نقاشی برای احمدرضا احمدی پناهی بوده است برای رهایی از افسردگی. نقاشی برای او نوعی اعلام حیات از طریق هنر بوده است، همچنانکه بسیاری از دفترهای شعرش نیز در سالهای اخیر چنین نقشی را ایفا کردهاند.
نمایشگاه نقاشیهای احمدرضا احمدی که این روزها در گالری «اُ» دایر است از استمرار کار هنرمندی خبر میدهد که به جز هنر راهی برای اعلام حیات ندارد و بهرغم کهنسالی و دستوپنجهنرم کردن با بیماریهای بسیار همچنان بهکار هنری مشغول است. نقاشی ـچنانکه احمدرضا احمدی بارها گفته استـ به او حس زندگی و امید زندهماندن داده است و بهرغم دشواریها و بیماریها پناه او بوده است. هنرمند ناگزیر از آفرینش است و نیز ناگزیر است که شکلهای گوناگون بیان هنری را آزمون کند، گاهی در سالهای جوانی که به بیان ویژه خود از طریق هنر برسد، گاهی در کهنسالی، پس از گذراندن تجربههای گوناگون. چرا که هنرمند طریقی جز هنر نمیشناسد.
محمدحسین سالار بهرستاقی
سلام و عرض ادب
جناب کادر عزیز، مثل همیشه عالی…
سایه استاد احمدی مستدام