برای سید موسی صدر برای سفری چهل‌و‌چهارساله برای چشمانی که هنوز منتظرند

انگار نمونه‌ای بود از موعودی که در کتاب‌ها آمده که مهربانی می‌آورد و دوستی جاری می‌کند و بی‌خانمان‌ها و فقیران و یتیمان را پناه است و دوست دارد که آدم‌ها عزت داشته باشند و کرامت داشته باشند و دستشان را پیش کسی دراز نکنند.  انگار نمونه‌ای بود از موعودی که انتظارش را می‌کشند که آدم‌ها و فرقه‌ها و ملت‌ها را دور هم جمع کند تا اشتراک‌ها را به جای افتراق‌ها ببینند و یاد بگیرند دشمنی را کنار بگذارند و بنشینند و با هم گفت‌و‌گو کنند. انگار صرفِ بودن او کفایت می‌کرد که آدم‌ها از جنگ دست بکشند و صلح و دوستی میانشان حکومت کند.   انگار آمده بود که با جان انسان‌ها سخن بگوید، فارغ از دین و مذهب و فرقه و حزب و دسته و گروه که دین از نظر او پاسدار انسان بود و قرار بود با ارزش‌هایی سر و کار داشته باشد که برای همه انسان‌های دنیا عمومیت دارد.  و… انگار آمده بود که بذر مهربانی را در جان آدم‌ها بکارد و آدم‌ها دوستش داشته باشند و بعد ناگهان به سفری دور و دراز برود که انگار قرار نیست بازگشت داشته باشد.

دوستداران او بی‌شمارند و روزبه‌روز شمارشان بیشتر می‌شوند. دوستداران او طیف‌های گوناگونی را شامل می‌شود، از کشورها و دین‌ها و مذهب‌ها و دیدگاه‌های مختلف، از ایران و لبنان تا عراق و سوریه، از شیعه و سنی تا مسیحی و فرقه‌های کوچک و بزرگ ادیان الهی، از مسلمانان سنتی تا نواندیشان دینی، از عالمان بزرگ حوزه‌های علمیه قم و نجف تا علمای الازهر و کاردینال‌های واتیکان که شاید جز ذیل عبای او هیچ جای دیگری جمع نشوند. دوستداران او همه کسانی‌اند که در جست‌و‌جوی انسان‌اند، در جست‌و‌جوی کسی که بر اساس کرامت‌های انسانی با آنها همسخن و همدل و همراه شود.

دوست داشتن او و انتظار بازگشتن او را کشیدن بیشتر از اینکه شبیه یک آیین یا عادت یا میراث باشد ضرورت است که هر بار به دلیلی رخ نشان می‌دهد. وقتی بحث‌ها بالا می‌گیرد که دین یعنی چه و انسان دین‌دار چگونه باید رفتار کند، وقتی بحث کرامت زن درمی‌گیرد، وقتی عاشورا از راه می‌رسد، وقتی روز قدس فرا می‌رسد و… باز هم اوست که می‌آید و تفسیر خود را ارائه می‌دهد؛ تفسیری که همچنان تازه است و متفاوت‌تر از هر تفسیری است که تاکنون شنیده‌ شده است. او همچنان زنده است فارغ از اینکه بین ما باشد یا نه.

امروز چهل‌و‌چهارمین سال نبودن امام موسی صدر تمام و چهل‌و‌پنجمین سال انتظار آمدن او آغاز می‌شود. در طول این سال‌ها هر روز آدم‌های تازه‌ای به خیل منتظران او پیوسته‌اند و بار امانت انتظار او را از گذشتگان تحویل گرفته‌اند و به دوش کشیده‌اند و به امروز رسیده‌اند. نهم شهریور که می‌رسد نبودن او و چشم‌انتظاری خود را به صدای بلند اعلام می‌کنند و بعد امیدوارانه وعده الهی را به یاد می‌آورند که «إنّه عَلی رَجْعِه لَقادِر».

منبع: روزنامه همشهری- 9 شهریور 1401