شمال
به بالای کوههای پر از برف
به روی یک کلهٔ آهنین
که هست نقش بر آن یک صلیب بشکسته
زنی ستاده و مردی یکی
به دست گرفته ز دور داسی
بسان زهره که بر کف گرفته چنگی
ز گیسوانش فروریخته سنبلههایی یکی دگر
به دست گرفته چکش پولاد
چو کاوه خرم و دلشاد
ز مرگ جور و شکست خدای استبداد…
ستبر بازو، برجسته سینه، پولادین
کشیده سخت در آغوش خویش آن زن را
چه سان به کوره آهنگران مس و آهن
خورند جوش دو پیکره شده یک پیکر
آن هم از آهن
بر دو پیکره جوش خورده
جلوهگر است
لباس سربازی نگاه دوخته بر آسمان مینارنگ
ز لابهلای بسی ابرهای همچو حریر
به یک
ستاره سرخ
منوچهر شیبانی در سال ۱۳۲۴ مجموعهٔ شعر «جرقه» را منتشر میکند. جرقه در حقیقت نخستین مجموعه از شعرهای شاعرانی است که باید ایشان را نخستین پیروان و همراهان نیما یوشیج دانست، اگرچه فاصلهگیری منوچهر شیبانی از چارچوبهای سنتی در بسیاری از شعرهای مجموعهٔ نخست او آرام و محافظهکارانه است. در شعرهایی مثل «فتح برلین» که در ابتدای نوشته آمده شاعر شکلهای سنتی شعر را به طور کامل در هم میریزد، اما به چیزی که بعدها به وزن نیمایی میشناسیم، کاملاً آگاه نیست. چرا که نوگرایی او تحتتأثیر نیما آغاز نشده است.
شعر منوچهر شیبانی شعری کارگری کمونیستی است. شعری که یکی از پیشگامان شعر نو ابوالقاسم لاهوتی بهنوعی آغازگر آن است. شکلگیری نوگرایی شیبانی در شعر بیشتر تحتتأثیر دیدگاههای کارگری کمونیستی او است. در شعرهایی مثل «کارگر پیر» جنبههای کارگری شعر شیبانی برجسته است و در شعرهایی مثل «فتح برلین» وجه کمونیستی شعر او پررنگ میشود. اما او در این شعرها برخلاف لاهوتی شعر را قربانی کمونیسم نمیکند.
منوچهر شیبانی کاشانی پس از تحصیل در هنرستان نساجی قائمشهر به تهران میآید و جرقه را منتشر میکند و کمی بعد به دانشکده هنرهای زیبا میرود و بیشتر درگیر در نقاشی میشود. او و سهراب سپهری و صادق بریرانی را سهتفنگدار هنر مدرن دانشکدهٔ هنرهای زیبا میخوانند. تئاتر و سینما از دیگر دلمشغولیهای او است. او در شعر و نقاشی امروز ایران به عنوان یکی از پیشگامان شناخته میشود، اگرچه استمرار نداشتن او در شعر سبب میشود که نتواند جایگاه خود را در مقام شاعری پیشرو تثبیت کند. با این همه، او نخستین پیرو نیما یوشیج است و معروف است که نیما او را ولیعهد خود خوانده. ولیعهدی که نتوانست تاج و تخت پادشاهی را نصیب خود کند.