ورای ظاهر غیرجانبدارانه

آیا «حیات شگفت‌انگیز احمد فردید» مستندی عاری از حب و بغض است؟

چند سالی از ساخت فیلم «حیات شگفت‌انگیز احمد فردید» به تهیه‌کنندگی علی میرسپاسی و کارگردانی حامد یوسفی می‌گذرد اما حیات مستند برای تماشاگران ایرانی فیلم یکی-دو هفته است که آغاز شده، یعنی از زمانی که فیلم در شبکه‌های اجتماعی ایرانی منتشر و محل بحث‌های گوناگون شده است. حالا بار دیگر پس از چند سال احمد فردید بحث اول جامعهٔ اهل فلسفهٔ ایران است و دوباره طرفدران و مخالفان او در دو جبهه روبه‌روی هم صف‌آرایی کرده‌اند. در صفحه‌ای که پیش روی شماست از چند منظر به مستند حیات شگفت‌انگیز احمد فردید پرداخته‌ایم.

بیشتر از ربع قرن از فوت سید احمد فردید می‌گذرد و به‌ نظر می‌رسد کم‌کم دورهٔ نگاه سیاه و سفید به او سپری شده باشد. نه قدیس‌سازی‌ها و ستایش‌های اغراق‌آمیز دوستداران و شیفتگان فردید دیگر جواب می‌دهد، نه نفی و انکار مطلق کسانی مثل دکتر عبدالکریم سروش و نوشته‌هایی مثل «اسطوره فلسفه در میان ما» اثر داریوش آشوری. حیات احمد فردید را باید واکاوی کرد و به نقد و تبیین دیدگاه‌های او پرداخت.
در چنین دوره‌ای مستندی مثل «حیات شگفت‌انگیز…» می‌تواند گامی برای آغاز چنین رویکردی باشد، همچنان‌ که، در لحظه‌های نه چندان اندکی، می‌کوشد چنین باشد. علی میرسپاسی به دقت فلسفهٔ تاریخ فردید را تبیین می‌کند، گفتار فیلم او را «احتمالاً نخستین فیلسوف مدرن تاریخ ایران» می‌داند که «یکی از تأثیرگذارترین واژگان تاریخ مدرن زبان فارسی یعنی غربزدگی را ابداع کرده» سه ویژگی اصلی رویکرد فردید را از نخستین نوشته‌اش دربارهٔ برگسون درمی‌آورد «تأثیرپذیری از اندیشمندان اروپایی منتقدان روشنگری و سکولاریسم، جست‌و‌جویی فلسفی برای احیای معنویت اسلامی، علاقه‌ای وسواسی برای ربط دادن کلمه‌های زبان‌های گوناگون به همدیگر» و…
حتی حاضران در فیلم رگه‌هایی از شیفتگی‌های گذشته خود را دربارهٔ احمد فردید آشکار می‌کنند. رامین جهانبگلو که از دیگر اندیشمندان فیلم به انصاف دربارهٔ فردید نزدیک‌تر است، از نگاه ساحرانهٔ او می‌گوید. داریوش آشوری که انگار سال‌هاست دورهٔ عشق و بعد نفرت به فردید را گذرانده، از برق جنونی سخن می‌گوید که آدم‌ها را می‌گرفت و شیفته خود می‌کرد.
همچنین استفاده از بحث‌های فردید در تلویزیون در قبل و بعد از انقلاب که قدری خسته‌کننده به‌ نظر می‌آید و فیلم را از آهنگ می‌اندازد، تصویری روشن از آنچه شخصیت‌های حاضر در فیلم می‌گویند، به‌ دست می‌دهد.
پس شاید بی‌انصافی باشد که بگوییم «حیات شگفت‌انگیز…» تلاش نکرده است تا دست‌کم در ظاهر تصویری غیرجانبدارانه از احمد فردید پیش چشم تماشاگران بگذارد. اما مشکلاتی ورای ظاهر غیرجانبدارانه فیلم به چشم می‌خورد که نمی‌توان از آنها چشم‌پوشید.

در «حیات شگفت‌انگیز… » تنها کسانی دربارهٔ فردید سخن می‌گویند که در خارج از ایران به‌ سر می‌برند، مثل داریوش آشوری، رامین جهانبگلو، عباس امانت، عبدالکریم سروش و علی میرسپاسی. اگر بپذیریم سازندگان فیلم برای دسترسی به شخصیت‌های داخل ایران محدودیت داشته‌اند چرا تنها کسانی به جلوی دوربین آمده‌اند که دیدگاهی انتقادی دربارهٔ فردید دارند؟ چرا سازندگان فیلم به سراغ دیگرانی مثل محمود صدری یا محمدرضا جوزی نرفته‌اند؟
باز هم اگر بپذیریم سازندگان فیلم به‌ دلیل محدودیت‌ها ناگزیر به استفاده از تصویرهایی شده‌اند که در بایگانی‌ها موجود است، چطور «حیات شگفت‌انگیز…» می‌تواند فیلم‌هایی از بهروز فرنو و سیدعباس معارف و شهریار زرشناس و یوسفعلی میرشکاک را در خود بگنجاند اما از صوت یا تصویری از رضا داوری اردکانی در فیلم خبری نباشد؟ مگر می‌شود از احمد فردید گفت و به داوری، به‌عنوان مهم‌ترین هم‌سخن فردید، اشاره نکرد؟

احمد فردید کتابی نداشته است اما در حلقهٔ پیروان و دوستداران او همواره کتاب‌هایی ترویج می‌شده است، ازجمله «آسیا در برابر غرب» داریوش شایگان و ترجمه‌های داریوش آشوری از آثار نیچه و بعضی از کتاب‌های سیدحسین نصر یا کتاب‌های دیگری مثل «عبور از خط» ارنست یونگر و «شرق‌شناسی» ادوارد سعید و… اما از هیچ‌کدام آنها نامی به میان نمی‌آید. اگر جلال آل‌احمد غربزدگی را تحت‌تأثیر احمد فردید نوشت، «آسیا در برابر غرب» نیز متأثر از دیدگاه‌های فردید تحریر شد، اما دریغ از اشاره‌ای گذرا به کتاب شایگان. بی‌تردید رضا داوری اردکانی و داریوش شایگان را باید بزرگ‌ترین غایبان «حیات شگفت‌انگیز…» دانست. دو شخصیتی که مقام فکری مستقلی از احمد فردید دارند تأثیرپذیری‌شان از او انکارناشدنی است.

ضعف‌های «حیات شگفت‌انگیز…» وقتی آشکار می‌شود که به سال‌های پس از انقلاب اسلامی می‌رسد. دیدگاه‌های احمد فردید در سخنان هیجانی و افراطی یوسفعلی میرشکاک و شهریار زرشناس تجلی می‌یابد. اینجا دیگر به‌ نظر می‌رسد انتخاب این دو نفر آگاهانه است چرا که شمار شاگردان و هم‌سخنان و کسانی که متأثر از فردید بوده‌اند بسیار بیشتر از این‌هاست از رضا داوری و داریوش آشوری و داریوش شایگان تا محمدرضا جوزی و محمد مددپور و شهرام پازوکی و محمدرضا ریخته‌گران و سیاوش جمادی و رضا سلیمان‌حشمت و… اما آنها جایی در «حیات شگفت‌انگیز…» ندارند. پرسش اینجاست که اگر بشود بنا بر روایتی افراطی دیدگاه‌های احمد فردید را به حرف‌های یوسفعلی میرشکاک و تعبیر حشرات‌الارض و نوشته‌های بی‌پایان شهریار زرشناس تقلیل داد آیا در مقابل نمی‌توان گفت احمد فردید در پرسش‌ها و تأملات رضا داوری امتداد یافته است؟ آیا نمی‌توان ترجمه‌های سیاوش جمادی را ادامهٔ مسیری دانست که احمد فردید آغاز کرده است؟ آیا نمی‌توان خاستگاه همهٔ تأملات و توجهات به فلسفهٔ مارتین هایدگر را احمد فردید دانست؟

«حیات شگفت‌انگیز…» در بررسی سال‌های پس از انقلاب قدری زمان‌پریش و فراموشکار است. از استیلای دیدگاه‌های فردید در سال‌های پس از انقلاب سخن به میان می‌آید اما دقیقاً کدام شخصیت‌ها یا رسانه‌های تأثیرگذار مروج دیدگاه‌های او بوده‌اند؟ کیست که فراموش کرده باشد، سال‌های نخست پس از انقلاب سال‌های استیلای دیدگاه‌های دکتر عبدالکریم سروش بود؟ در فیلم خبری از روزنامه‌ها و مجله‌های دههٔ شصت و هفتاد مثل کیهان فرهنگی و کیان و… نیست اما ناگهان در پرشی تقریباً بیست‌ساله به هفته‌نامهٔ «صبح» می‌رسد.

فیلم حتی در بررسی رسانه‌های طرفدار احمد فردید در دههٔ هفتاد نیز بی‌دقت و سهل‌انگار است. نوشته‌هایی از هفته‌نامهٔ «صبح» را نشان می‌دهد اما تنها به نمایی از شناسنامهٔ مجله «مشرق» بسنده می‌کند. به مجلهٔ «سوره» حتی اشاره‌ای نمی‌کند، در حالی‌ که دورهٔ سوم مجلهٔ سورهٔ (پس از شهادت آوینی) و «مشرق» مهم‌ترین مجله‌ها در تبیین دیدگاه‌های فردید و شخصیت‌های نزدیک به او بوده‌اند.
علاوه بر این، در سال‌های اخیر بحث‌های بسیاری در مطبوعات دربارهٔ فردید درگرفته است که بعضی از آنها از نگاه سیاه و سفید گذر کرده‌اند و آقای فیلسوف را خاکستری دیده‌اند. اما هیچ‌کدام از این بحث‌ها به مستند راه نیافته‌اند.

علی میرسپاسی در کتاب «روشنفکران ایرانی روایت یأس و امید» پس از اشاره به مجادلات بی‌پایان طرفداران فردید و سروش و گرایش‌های فکری دیگر می‌گوید شاید مسئله فقط دیدگاه‌های فردید نبود، مسئله این بود که فردید جدید کیست؟ (نقل به مضمون). احتمالاً ‌تا زمانی که فردید جدید ظهور نکند، بحث دربارهٔ او ادامه خواهد داشت، همچنان‌که صدای راوی در پایان فیلم می‌گوید «سرنوشت میراث فکری و سیاسی فردید در ایران امروز همچنان گشوده است». به‌زودی وقتی اثر علی میرسپاسی «فراملی‌گرایی در اندیشهٔ سیاسی در ایران: زندگی و زمانهٔ احمد فردید» که مبنای ساخت حیات شگفت‌انگیز احمد فردید بوده به فارسی ترجمه شود یا اگر روزی کامران یوسف‌زاده (وای. زی. کامی)، نقاش نامدار ایرانی، همت کند و فیلم ناتمام خود دربارهٔ احمد فردید را به پایان برساند، دوباره بحث دربارهٔ فردید درخواهد گرفت. شاید بتوان امید داشت که بحث‌ها بیشتر از آنکه دربارهٔ حاشیه‌های حیات احمد فردید باشد، به متن اندیشه‌های او نزدیک‌تر شود.

کدام فردید؟

پرسش اینجاست که اگر بشود بنابر روایتی افراطی دیدگاه‌های احمد فردید را به حرف‌های یوسفعلی میرشکاک و تعبیر حشرات‌الارض و نوشته‌های بی‌پایان شهریار زرشناس تقلیل داد آیا در مقابل نمی‌توان گفت احمد فردید در پرسش‌ها و تأملات رضا داوری امتداد یافته است؟ آیا نمی‌توان ترجمه‌های سیاوش جمادی را ادامهٔ مسیری دانست که احمد فردید آغاز کرده است؟ آیا نمی‌توان خاستگاه همهٔ تأملات و توجهات به فلسفهٔ مارتین هایدگر را احمد فردید دانست؟

به زودی باز می‌گردد

به‌زودی وقتی اثر علی میرسپاسی «فراملی‌گرایی در اندیشه سیاسی در ایران: زندگی و زمانه احمد فردید» که مبنای ساخت حیات شگفت‌انگیز احمد فردید بوده به فارسی ترجمه شود یا اگر روزی کامران یوسف‌زاده، نقاش نامدار ایرانی، همت کند و فیلم ناتمام خود درباره احمد فردید را به پایان برساند، دوباره بحث دربارهٔ فردید درخواهد گرفت.

منبع: روزنامه همشهری - ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹

پاسخ دهید