مرجعیت نیما در شعر پذیرفته شده است. دستکم پیروان و همنسلان نیما مرجعیت او را پذیرفتهاند. در سال ۱۳۲۹ «افسانه» به شکل کتاب با مقدمه احمد شاملو چاپ میشود. شاملوی ۲۵ساله در مقدمه افسانه مینویسد: «افسانه را میتوان در شمار قدیمیترین آثار نیما یوشیج به حساب آورد. شاید افسانه قبل از «منظومه محبس» (که برتلس مستشرق نامی معاصر روس آن را ترجمه کرده و در اتحاد شوروی انتشار داده است) سروده شده باشد، زیرا پیداست که شاعر هنوز ایدئولوژی اجتماعی خود را نیافته بوده است، و این نیروی عظیمی که «کار شب پا» و «آی آدمها» و «پادشاه فتح» و «مادری و پسری» را خلق کرده، هنوز در مجرای صحیح خود به کار نیفتاده بوده است. معذلک افسانه در زمان خود تازهترین کار به سبک رمانتیک بوده؛ عشقی برای «سه تابلو مریم» و شهریار برای «هذیان دل» خود از آن پیروی کردهاند. تأثیر این منظومه در شهریار به اندازهای بود که پرسانپرسان برای ملاقات استاد به مازندران رفت، و منظومه «دو مرغ بهشتی» را زیر تأثیر این سفر پرداخت.»
کتاب دیگری که در سال ۱۳۲۹ منتشر میشود «دو نامه» است. شین پرتو مجموعهشعرهای خود را در سال ۱۳۲۵ برای نیما میفرستد و نیما نامهای مفصل برای او مینویسد. پرتو نیز به نامه پاسخ میدهد و چهار سال بعد دو نامه را در قالب یک کتاب (۱۰۴ صفحه به قیمت ۲۰ ریال) منتشر میکند.
ارزش دو نامه یکی از این جهت است که بار دیگر وجه تازهای از نیمای نظریهپرداز را نشان میدهد و دیگر اینکه سندی است بر مرجعیت نیما. پرتو خطاب به نیما مینویسد: «شما نخستین کسی هستید که مکتب جدیدی در شعر فارسی ایجاد کرده و پایه صحیحی برای رفرم شعر فارسی بنا نهادهاید. شما، نیما خان من، پیشوای شعر نو ما هستید. کوشش پیوسته و خستگیناپذیر و دیوانهوار شما، بیشتر از یک ربع قرن، برای ایجاد و شناساندن شعر آزاد فارسی را از حالت خمودگی و تیرگیهای یکنواختی بیرون آورده و نه فقط روح زندهای به آن داده بلکه به چهره شعر فارسی رنگ و زیبایی تازهای افزوده است. شعر نو از هر اساس با شما آغاز میشود.»
نامه پرتو نشان میدهد در همه سالهایی که کسانی مشغول طرد و انکار نیما بودند، جوانترها و و کسانی که ارزش کارهای نیما را درک کرده بودند، کارهای او را دنبال میکردند. «من اغلب قطعههای شعر نوینتان را که در مجله موسیقی کشور و یا جای دیگر انتشار مییافت با علاقه زیادی هر یک را چندین بار خوانده و بیاغراق باید بگویم همان لذتی را که خواندن شعرهای زیبای زبانهای بیگانه بردهام در شعرهای جدید شما نیز دریافتهام، شاید هم بیشتر.»
پرتو در نامه خود کنایهای هم به شاعران سنتی و نظریهپردازان دانشگاهی میزند. «اما نکته خندهدار اینجاست که در نخستین کنگره نویسندگان ایران که از طرف انجمن فرهنگی ایران و شوروی تشکیل یافته بود یکی دو سخنران درباره لزوم رفرم در شعر فارسی حرفهایی گفتند بیآنکه به کارهایی که تا آزن زمان انجام یافته اشاره نمایند. کاری که انجام یافته آن را انجام نشده وانمود کردند و لطفاً دستوری میدادند که کسی آن را آغاز کند. چقدر این عمل زشت و حقناشناسانه است نسبت به کسانی که در این راه سالها زحمت کشیده و عمر عزیز خود را بر سر این کار گذاشتهاند. آن که میخواهد درباره شعر نو صحبت کند سرآغاز کار و گفتهاش بایستی نام نیما باشد».
علی شیرازپور پرتو متولد ۱۲۸۶ در کنگاور است. تحصیلات خود را در تهران میگذراند. در سال ۱۳۰۴ برای ادامه تحصیل به فرانسه میرود و در سال ۱۳۰۹ پس از اخذ دکتری ادبیات فرانسه به ایران بازمیگردد. کارمند وزارت خارجه میشود و معاون کنسولگری ایران در بمبئی. پرتو در آن سالها دوست نزدیک صادق هدایت است و هدایت را همراه خود به بمبئی میبرد. آثار شین پرتو گوناگون است؛ از شعر و داستان تا تصحیح و ترجمه و کتابهای نظری.
پرتو در مقام نظر از نیما کم ندارد، چرا که ادبیات فرانسه را بهخوبی میداند و با دیدگاههای شاعران مدرن فرانسه آشناست. «در هنر باید هدفی داشت. هدفی بزرگ و دنیایی. هدف هنر زیبایی است و شعر هم نباید بدون کمترین حس زیباپرستی ساخته شود. زیبایی کلام، زیبایی فکر، زیبایی واژه.»اما آیا او در شعرهای خود هم به حکمهایی که میدهد وفادار است؟