مستند «راه طی شده» بسیاری از یاران و دوستان و بستگان مهندس مهدی بازرگان و اعضای قدیمی نهضت آزادی را جلو دوربین مینشاند؛ از زندهیاد محمد بستهنگار، هاشم صباغیان، محمدمهدی جعفری، محمد توسلی، علیاکبر بدیعزادگان، ابوالفضل حکیمی تا محمدنوید بازرگان (فرزند)، نازنین بنیاسدی (نوه)، فریدون سحابی (فرزند عزتالله سحابی) و… ؛کسانی که سالهاست کمتر جلو دوربین قرار گرفتهاند و نسل امروز روایتهایشان را کمتر شنیده است.
از این جهت «راه طی شده» مستندی یگانه است. اما از آنجا که تقریباً هیچ منتقدی در فیلم حضور ندارد، کارگردان خود در مقام منتقد قرار میگیرد، ولی دیدگاههایش را نه در گفتوگو با حاضران بلکه اغلب به شکل نریشینهای صریح و قدری شتابزده در خلال صحبتهای دیگران گنجانده است.
بهنظر میرسد مستند راه طی شده در صدد اثبات این مدعاست که سازمان منافقین امتداد انحرافیافتهٔ دیدگاههای بازرگان است اما پس از آنکه به تأثیر کتاب راه طی شده در شکلگیری دیدگاههای محمد حنیفنژاد و علیاصغر بدیعزادگان و سعید محسن میپردازد، شکل افراطی و عملگرایانه این سازمان را در حرفهای آتشین انقلابی رئیس آن در پس از انقلاب اسلامی و ترورهای دههٔ شصت کنار هم میگذارد تا مدعایش را اثبات کند که سازمان مذکور شاخهٔ نظامی نهضت آزادی است.
یاران و دوستان مهندس بازرگان معلومند و رفتار سیاسیشان در نیمقرن گذشته روشن است. اینکه رفتار دو-سه نفر از آنها در تأسیس یک سازمان و بعد رفتار طیف به انحراف رفتهٔ سازمان در دهههای بعد مبنای داوری ما دربارهٔ مهندس بازرگان و دیگر دوستان او قرار بگیرد، دور از دایرهٔ انصاف است. درست مثل این است که ما همهٔ گروههای بنیادگرایانه اسلامی را محصول دیدگاههای اخونالمسلمین بدانیم و اخوانالمسلمین را متأثر از دیدگاههای سیدقطب و محمد عبده و سیدجمالالدین اسدآبادی و هر بار که داعش جنایتی میکند لعن و نفرین و بیزاریمان را نثار سیدجمال و محمد عبده کنیم.
بجاست که بپرسیم چرا بازرگان در مقابل اتفاقات تابستان ۱۳۶۰ موضعی علیه مجاهدین نگرفت اما ناجوانمردانه است که او را بهدلیل سکوت در این اتفاقات شریک بدانیم؛ کاری که ناخواسته مستند راه طی شده انجام میدهد.
مستند راه طی شده یک مستند راویمحور است. کارگردان در مقام راوی فیلم نهتنها در همهٔ گفتوگوها ـ در آینههایی که کنار مصاحبهشوندگان گذاشته در یک یا دوقاب حضور داردـ بلکه در همه صحنههای بازسازی شده نیز حاضر است. حتی فیلم با روایت شخصی او شروع میشود که پدرش (زندهیاد رسول ملاقلیپور) او را از حضور در سیاست منع میکرده و همین سبب شده است که او بهشدت سیاسی شود. اینجاست که مخاطب به تردید میافتد که آیا کارگردان خواسته زندگی بازرگان را روایت کند یا بازرگان را بهانه کرده تا روایتی از دیدگاههای خودش بهدست دهد.
مستند بازرگان مدعی است که به بررسی دیدگاههای مهندس مهدی بازرگان میپردازد؛ بدون آنکه ناظر به فعالیتهای سیاسی اجرایی او باشد اما مگر ممکن است که دربارهٔ بازرگان حرف زد و از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او چیزی نگفت؟
«راه طی شده» از مهمترین دورهٔ زندگی او (بازرگان) یعنی نخستوزیری دولت موقت به سرعت عبور میکند و به تأثیر تجربهٔ حکومت بر تغییر دیدگاههای او در سالهای بعد نمیپردازد.
پس از نمایش نطقهای بازرگان در دورهٔ اول مجلس مستند تقریباً رها میشود و ما تقریباً چیزی از ادامهٔ زندگی بازرگان تا سالهای بعد نمیبینیم. انگار کارگردان پس از اینکه حرفش را میزند و نتیجهاش را میگیرد، دلیلی برای ادامه مستند نمیبیند.
در سالهای اخیر مستندهای بسیاری دربارهٔ رجال و شخصیتهای تأثیرگذار معاصر از رزمآرا و هویدا تا آیتالله منتظری ساخته شده است؛ شخصیتهایی که سالها یک روایت از آنها موجود بود و بسیاری سالها به همان روایت رسمی بسنده کرده بودند. ساخته شدن مستندهای تازه نشان میدهد که دورهٔ روایتهای رسمی از این شخصیتها تمامشده و زمان سخن گفتن از آنها فرارسیده است.