تعطیلی دوبارهٔ مراکز عمومی هنوز به طور رسمی شامل گالریها نشده است. گالریها این روزها را میان خوف و رجا میگذرانند. بعضی دایرند و پذیرای بازدیدکنندگان هستند. بعضی دیگر تعطیل هستند و منتظر تا ببینند ویروس کووید ۱۹ کی اجازهٔ بازگشایی دوبارهٔ گالریها را میدهد. نمایشگاههای طولانی چندهفتهای، راهکاری برای گذر از چنین وضعیتی است، نمایشگاههای گروهی که مرور نمایشگاههای گذشته است، هم به شرح ایضاً. اگر محدودیتهای تازه مقرر شود، میتوان گالری را تعطیل کرد. اگر شرایط بهتر شد، میتوان نمایشگاه پیشین را تا یکی دو هفته دیگر ادامه داد و منتظر آینده نامعلوم کرونایی ماند. روزهای دشواری است و روشن نگهداشتن چراغ گالریها راحت نیست. به سراغ چند نمایشگاه رفتهایم که هنوز دایرند و از بهترینهای هفته گذشته بودهاند.
چرخها و دلوها و دستها
آببازی، گلناز لواسانی، گالری شیرین
«آببازی» نمایشگاه آثاری ذیل عنوان هنر مفهومی است اما حقیقت این است که کم پیش میآید نمایشگاهی عبارت هنر مفهومی را یدک بکشد و آثاری ارائه کند که بتوان آنها را هنر مفهومی قلمداد کرد.
آببازی کار کودکانی است که درکی از مفهوم و ارزش آب ندارند و مایهٔ حیات بشر برایشان اسباب بازی میشود. ناگفته پیداست که نام نمایشگاه تعریضی به آب است که اسباب بازی بشر شده و از گذشته تا امروز به شکلهای گوناگون هدر میرود.
اثر مرکزی نمایشگاه یک چرخ بزرگ قدیمی چاه است و دلوهای خالی که چسبیده به دور چرخ منتظرند و دستهایی که به سوی آب دراز شدهاند. تلفیق چرخها و دلوها و دستها یک اثر کامل است که چشم هر تماشاگری را میگیرد.
اثر بعدی پریزهایی است پر از دوشاخه که برق را میمکند و سیمهایی که تا ناکجا امتداد دارند، استعارهای از زندگی بشر امروز فقط مصرف میکند. اثر بعدی ویدئوآرتی است که از نمای نزدیک جدال کفها و آبها را نشان میدهد. هنرمند به پردهٔ نمایش صابون چسبانده است تا سرنوشت غمانگیز انبوه آبهایی را روایت کند که به فاضلاب تبدیل میشوند. چیدمان بعدی انبوه کاسههای کوچک از آب تهی است…
کم پیش میآید نمایشگاهی عنوان هنر مفهومی را یدک بکشد و بتواند آثاری ارائه کند که واقعاً بتوان آنها را هنر مفهومی قلمداد کرد، اما گلناز لواسانی در نمایشگاه خود نشان داده که درک درستی از ماهیت و اجرای هنر مفهومی دارد. آببازی یکی از بهترین نمایشگاههای هنر مفهومی در سالهای اخیر است.
آرامشی از جنس انتزاع
کالبد، نمایشگاه نقاشی بویه ساداتنیا، گالری اردیبهشت
خیلیوقتها کالبدها روی بوم به نقاشیهای غریبی تبدیل میشوند که تماشاگر باید دقایقی طولانی در آنها تأمل کند و چشم بدوزد و طرحها و رنگها را کنار بزند تا به کشف تازهای برسد که مثلاً بخشی از کالبد است که برای مرعوب کردن تماشاگر یا گریز از سانسور در جایی از اثر تعبیه شده. بعضی از کارهای گذشتهٔ بویه ساداتنیا را نیز میتوان ذیل چنین تلقیهایی از کالبد قرار داد اما او در بسیاری از نقاشیهای نمایشگاه کالبد از هندسهٔ محدود کالبدها میگذرد و با گستراندن آنها به شکلهای تازه میرسد. رد پای آثار نمایشگاه گذشتهٔ او، «از تضاد تا هماهنگی»، در شماری از آثار این نمایشگاه نیز پیداست اما به نظر میرسد هر چه میگذرد او همچنانکه از طراحی میگذرد و به نقاشی نزدیک میشود، از صورتها و کالبدها به نوعی انتزاع نقاشانه میرسد. خشم و زمختی صورتها و کالبدها جایشان را به آرامشی از جنس انتزاع میدهند. رنگها هم به کمک میآیند تا آرامش و ارزش زیباییشناسانهٔ نقاشیها را بیشتر کنند.
همین حکم دربارهٔ آثار الهام قربانیشاد در نمایشگاه «خودی دیگر» که هفتهٔ گذشته در گالری سایه برگزار شد، نیز صادق است.
گام بعدی بویه ساداتنیا در سلوک نقاشانهاش اجرای آثار بر بومهای بزرگ است و حرکت به سمت انتزاعی که از آن خود او است.
افلاطون در اینجا
دهنکجی به افلاطون در باب معماری، نمایشگاه گروهی، تالار اینجا
«تالار اینجا» از خیابان نوفللوشاتو به میرزای شیرازی آمده تا جمع گالریهای حوالی کریمخان جمعتر شود. پرسه در شمال و جنوب خیابان کریمخان سلیقههای گوناگون دوستداران هنرهای تجسمی را تأمین میکند و هیچکدام را دستخالی برنمیگرداند.
عنوان نخستین نمایشگاه تالار اینجا «دهنکجی به افلاطون در باب معماری» است.
نقاشان همیشه پیشنهادهای تازهای به معماران دادهاند و چشماندازهای تازهای را پیش روی ایشان گشودهاند. دهنکجی به افلاطون… در حقیقت مداقه در مسئلهای تاریخی دربارهٔ ارزش و اهمیت و جایگاه معماری است و زیباییشناسی تازهای که نقاشان خلق و معماران را با پرسشهایی تازه مواجه میکنند و ارزشهای اغلب قطعی و پذیرفته گذشته را در معرض تردید قرار میدهند.
جز اینها، دهنکجی به افلاطون… مجموعهای است از سیر تطور زیباییشناسی نقاشان امروز ایران در مواجهه با معماری از محسن وزیری مقدم و فرامرز پیلارام و پروانه اعتمادی تا علی گلستانه و ثمیلا امیرابراهیمی و ایمان افسریان، از زیباییشناسی سنتگرایانه تا زیباییشناسی مدرن. آنچه باوند بهپور از نقش معماری در کارهای نقاشان ایرانی فراهم آورده مجموعهای است که از آگاهی و انتخاب درست گردآورنده حکایت و پرسشی تاریخی را در نسبت میان معماری و نقاشی طرح میکند. پرسشی که در هنر و معماری امروز ایران میتواند بارها به شکلهای گوناگون مطرح شود.