در هشتمین حراجی آثار هنری تهران وقتی «گنبد سفید شمارهٔ ۳» کامران یوسفزاده (وای. زد. کامی) به مبلغ یک میلیارد تومان به فروش رسید و در میان سه اثر برتر حراجی قرار گرفت، شاید خیلیها برای نخستینبار بود که نام یوسفزاده را میشنیدند. هنرمند ایرانیتباری که آثارش شهرت جهانی دارد، اما شمار اندکی از هنردوستان ایران او را میشناسند. حالا چندماه بیشتر از حراجی هشتم تهران نگذشته است که نخستین نمایشگاه آثار کامران یوسفزاده در تهران برپا شده است.
عصر جمعه سی و یک فروردین کامران یوسفزاده بارها پلههای گالری آب انبار را بالا و پایین رفت تا دربارهٔ آثارش برای علاقهمندانی که به تماشا آمده بودند، حرف بزند و کتاب نقاشیهایش را برای خریداران امضا کند.
از مکتب کمالالملک تا موزهٔ هنرهای مدرن نیویورک
کامران یوسفزاده سال ۱۳۳۴ در تهران متولد شد. مادرش از شاگردان علیمحمد حیدریان، یکی از برجستهترین نقاشان ایرانی مکتب کمالالملک بود و او از کودکی به کارگاه حیدریان رفتوآمد میکرد. کامران پس از دورهٔ دبیرستان تحصیلات خود را در آمریکا و فرانسه ادامه داد. او سالهایی را در سوربن به تحصیل فلسفه و سالهایی را به آموختن فیلمسازی پرداخت. پس از چند سال اقامت در پاریس به نیویورک رفت و از سال ۱۹۸۴ ساکن نیویورک است و فعالیت هنریاش را در نیویورک ادامه میدهد. آثار او در بسیاری از موزهها و گالریهای دنیا مثل موزهٔ هنرهای مدرن نیویورک، موزهٔ گوگنهایم، موزهٔ متروپولین، موزهٔ بریتانیا و…. نگهداری میشود. با این همه کامی را باید یک هنرمند ایرانی دانست که روح شرقی در آثارش دیده میشود.
مثل موجودات عالم مثال
یوسفزاده مثل هر نقاشی دورههای مختلفی را تجربه کرده است اما آنچه سبب شهرت جهانی او شده است کارهای او در دو دههٔ اخیر است که بخش عمدهشان را پرترهها تشکیل میدهند. پرترههایی با صورتهایی محو، پرترههایی بینگاه با چشمهای بسته؛ پرترههایی که کامی پس از عکاسی بارها روی آنها کار میکند؛ آنقدر که شبیه صورتهایی خیالی میشوند. «بعضی از این پرترهها را در طول سالها چندین بار اجرا کردهام. چندین لایه روی این صورتها کار شده است. هر بار محوتر شدهاند؛ مثل موجودات عالم مثال، مثل شخصیتهای قصهٔ عقل سرخ سهروردی. گفت: شما از کجا آمدهاید؟ گفت: از ناکجاآباد.»
حول مرکز دایره
بخش دیگری از نقاشیهای یوسفزاده نقاشی از سقف گنبدهای ایرانی است. یوسفزاده در این سلسله نقاشیها کاشیها و آجرها را در کنار هم کشیده یا گاه شبیه تکههای پازل به هم چسبانده است؛ نقاشیهای بزرگ مرکزگرا که از قطعههای کوچکی حول محور یک دایره تشکیل شدهاند و گنبدها معماری سنتی ایرانی را تداعی میکنند؛ «ایدهٔ گنبدها در یکی از سفرهای من به ایران شکل گرفته است. نزدیک به بیست سال پیش که به ایران آمده بودم، در سفری که دو ماه به طول انجامید همهٔ مناطق ایران را گشتم. معماری ایرانی برای من همیشه شگفتانگیز بوده، بهویژه معماری دورهٔ سلجوقی و گورکانی. ایدهٔ گنبدها از سقف معماری ایرانی میآید. فرمهای دوار که مثل ذکر میمانند و تکرار میشوند.»
دستهای نیایش
در زیرزمین گالری آبانبار یک تابلو از مجموعهٔ دستها نیز به نمایش درآمده است؛ دستهایی که با همان تکنیک پرترهها روی بوم آمدهاند؛ دستهایی از انسانهای گوناگون که به نیایش مشغولند. شمار دیگری از نقاشیهای وای. زد. کامی را دستها تشکیل میدهند. در کنار هم قرار گرفتن پرترهها و دستها و گنبدها حسی معنوی را تداعی میکند «گنبدها و دستهای عبادتکنندگان» و «عبادتهای بیپایان» دو مجموعه از سلسله کارهای کامران یوسفزاده هستند.
مرئیکردن امر نامرئی
همزمان با برگزاری نمایشگاه، انتشارات هنر ایران گزیدهای از آثار کامران یوسفزاده را در یک کتاب منتشر کرده است. بهمن کیارستمی نیز مستند کوتاهی دربارهٔ او ساخته است که در یکی از اتاقهای ورودی گالری پخش میشود. در بخشی از مقدمهٔ رابرت استور، نقاش و منتقد برجستهٔ آمریکایی دربارهٔ آثار کامران یوسفزاده آمده است: « او را بهخاطر تلاش برای مرئی کردن امر نامرئی با نشان دادن تصاویر مردان و زنانی که نگاهشان را از ما برگردانده و به سمت درون هدایت کردهاند، میستایم؛ چرا که کامی در این تصاویر از منظری بهره میگیرد که هدفش دروننگری است؛ به روشی که با مفروضات اکثر پرترهسازیها که بر چشم بهعنوان پنجرههایی به سمت روح تمرکز دارد در تناقض است.»
کسی از من دعوت نکرد
یوسفزاده در طول این سالها به تفاریق ایام به ایران آمده اما هیچگاه در ایران نمایشگاه برگزار نکرده است. صادقانه در پاسخ به این پرسش که چرا تاکنون نمایشگاهی از آثار او در ایران برگزار نشده، میگوید: «چون هیچوقت کسی از من برای نمایشگاه دعوت نکرد.» هنرمند ایرانی که آثارش شهرت جهانی دارند در کشور خودش چندان شناختهشده نیست. بخشی از این ناشناختگی طبیعی است؛ چراکه او اساساً نقاشی را به شکل حرفهای در خارج از ایران آغاز کرد و آثارش را در گالریهای نیویورک بهویژه گالری گاگوسیان ارائه کرد و همانجا به شهرت رسید. هنوز آتلیه مادرش در خانه پدریشان دایر است. هرچند که کامی هیچگاه در این آتلیه بهطور جدی به نقاشی نپرداخته است. «گاهی طرحهای اولیه نقاشیهایم را در این آتلیه کشیدهام یا اینجا تمرین کردهام اما هیچوقت از آن بهعنوان آتلیهای که یک دوره از کارهایم را آنجا انجام بدهم، استفاده نکردهام.»
مستند فردید را سال آینده تمام میکنم
یکی از کارهایی که در کارنامهٔ یوسفزاده به چشم میخورد، مستندی ناتمام دربارهٔ احمد فردید، فیلسوف نامآشنای ایرانی است. بیش از بیست سال از درگذشت فردید میگذرد اما آیا این مستند قرار است همچنان ناتمام بماند؟ «فیلمهایی است که سی سال پیش از فردید گرفتهام. وقت نکردهام که تمام کنم.» یوسفزاده در پایان صحبتهایش میگوید: «تمامش میکنم. سال آینده تمامش میکنم.»