تحتتأثیر ترجمهٔ شعرهای اروپایی است که کمکم گونهای از نثر شاعرانه در زبان فارسی شکل میگیرد. اهل ادب که به سلاح ارائههای ادبی مسلحاند و شیوههای برجستهسازی زبانی را میدانند، نثرهایی خلق میکنند که در سطرهای اندک و بسیاری به شعر پهلو میزند.
نمیشود گفت که نثرهای شاعرانه فقط تحتتأثیر شعرها شکل میگیرد، رمانها و داستانهای اروپایی آکنده از تصویرها و توصیفهای شاعرانهٔ طولانی است. گونهای از این تصویرها و توصیفها به پاورقیها راه پیدا میکند و یکی از مؤلفههای ثابت پاورقیها میشود که در داستانهای نویسندگانی مثل جواد فاضل به کمال میرسد.
اما در سالهایگذار از شعر سنتی به شعر نو، در سالهای فترتی که پیشگامان تجدد در جوانی وادار به ترک ایران و جهان شدهاند و خلف صالح ایشان دوباره ظهور نکرده، استاد بزرگان ادبیات که ناگفته پیداست جرأت هنجارشکنی و ساختارشکنی ندارند، نثرهای شاعرانهای خلق میکنند که میتوانند آغازگر راهی تازه در زبان فارسی باشند.
شمس لنگرودی در کتاب ارجمند «تاریخ تحلیلی شعر نو» نمونههایی از نثر شاعرانه میآورد، از جمله سطرهایی از رشید یاسمی که «ناگهان چهرهٔ خندان آن نیر شبگرد از حاشیهٔ کوه و جنگل برقی زد و در میان درختان چراغانی کرد که حیرتبخشتر از یدبیضا و دیگر معجزات و ساحرهای قدیم بود.
شب دهشتناک را به سحرگاهی شورانگیز و شعرآمیز مبدل ساخت…».
نیز سطرهایی از سعید نفیسی که «جلگه در وداع آفتاب تابستان چادر نیلگون خود را بر سر کشید و ماه شب چهاردهم از کران افق، از پشت کوه…
مرغ حق از گوشهٔ مزرعه، از بالای درختان برومند باغی، صدای حزین خود را، با آواز یکنواخت چرخ خرمنکوبی توأم ساخت».
تحتتأثیر ترجمهٔ شعرهای اروپایی است که گونهای از نثر شاعرانه در زبان فارسی شکل میگیرد؛ گونهای که حتی گاه میتواند تقطیع شود و با حذفها و اضافههایی شکل شعر پیدا کند اما کسی جرأت شکستن قالبهای سنتی شعر فارسی را ندارد. کسی جرأت ندارد عنوان شعر را بالای چنین متنهایی قرار دهد. هنوز تا درهمشکستن قالبهای سخت و استوار شعر فارسی راه درازی مانده و آنکه «آب در خوابگه مورچگان» میریزد هنوز در کوهها و درههای یوش است.