رهیار بیدار

استقبال عموم خوانندگان از «سفر پنجم» از تشنگی جامعه، برای شنیدن صدای ارزش‎‌‎های فراموش‎‌‎شده خود، خبر می‎‌‎دهد

جامعه در آستانهٔ انقلاب اسلامی است. می‎‌‎خواهد نظام سلطنتی را کنار بزند و انقلاب کند. اما انقلاب حقیقی پیش‎‌‎تر درون آدم‎‌‎ها اتفاق افتاده است. ارزش‎‌‎های طاغوتی رنگ می‎‌‎بازند و همه‎‌‌‎چیز صبغهٔ اسلامی می‎‌‎گیرد. بازگشت به گذشته‎‌‎ای که چند دهه است فراموش شده رویکرد اصلی شماری از نخبگان و روشنفکران مذهبی است. طاهره صفارزاده در «سفر پنجم» ترجمان چنین وضعیتی به زبان شاعرانه ساده است.

اگر اقتدار مؤلف را یکی از دلایل مقبولیت متن‎‌‎هایی بدانیم که شاعر به‎‌‎عنوان شعر ارائه می‎‌‎کند، طاهره صفارزاده یکی از مقتدرین مؤلف‎‌‎هاست چرا که او یکی از شاعران پیشرو شعر نو فارسی است و موافقان و مخالفان او را به‎‌‎عنوان شاعری پیشرو پذیرفته‎‌‎اند.

کارنامهٔ طاهره صفارزاده در شعر نو فارسی به سه دوره تقسیم می‎‌‎شود. او مثل بسیاری از شاعران با شعرهای نیمایی نوقدمایی آغاز می‎‌‎کند و در «رهگذر مهتاب» شعرهایی به‎‌‎دست می‎‌‎دهد که مشهورترینشان «کودک قرن» است که هنوز هم در میان عموم خوانندگان شعر مقبولیت دارد.

اما صفارزاده وقتی از آمریکا برمی‎‌‎گردد شاعر و شخصیت دیگری شده است. استاد زبان انگلیسی است که مجموعه شعری به زبان انگلیسی در آمریکا منتشر کرده و شعرهایی به شعر نو فارسی عرضه می‎‌‎کند که پیش‎‌‎تر سابقه نداشته، مثل شعر کانکریت (دیداری). مثلاً شعر میزگرد مروت که مجموعه «من»‎‌‎هایی است که دایره‎‌‎وار نوشته شده. پیشنهادهای او قدری زودهنگام است و مثل هر پیشنهاد تازه‎‌‎ای با نفی و انکار مواجه می‎‌‎شود. زمان باید بگذرد و شاعران نوگرای دههٔ هفتاد بیایند و او به‎‌‎عنوان شاعری پیشرو دوباره احیا شود.

«سد و بازوان» ترجمهٔ شعرهای انگلیسی صفارزاده است که بدون تقطیع پشت سر هم نوشته می‎‌‎شود و احتمالاً در ترجمه ارزش‎‌‎های زبانی خود را از دست داده و در سطرهای بسیاری به نثر پهلو می‎‌‎زند. طاهره صفارزاده همواره موافقان و مخالفان سرسخت دارد و شعر او محل بحث نخبگان نوگرا است. اما فارغ از داوری‎‌‎هایی که کمتر به متن شعر او می‎‌‎رسد، مسئله اینجاست که شعرهای او در زبان فارسی اتفاق نمی‎‌‎افتد و شاعر دریافت‎‌‎های خود را از شعر پیشرو آمریکا درونی نکرده است. نباید فراموش کرد در سال‎‌‎هایی که شعر زنان و بسیاری از مردان تحت‎‌‎تأثیر فروغ فرخزاد است، شعر او نه زنانه است و نه نوگرایی را در عبور از خط قرمزهای اخلاقی جست‎‌‎و‎‌‎جو می‎‌‎کند. مسئلهٔ او شکل شعر است و نوگرایی‎‌‎های او بیشتر متوجه برونه زبان است.

اما کتاب «سفر پنجم» که در سال ۱۳۵۶ منتشر می‎‌‎شود، کمال کارنامهٔ شاعری او است. از شاعر نامأنوس دو کتاب قبل خبری نیست و شاعر دغدغه‎‌‎های خود دربارهٔ شکل شعر را کنار می‎‌‎گذارد و به‎‌‎زبانی ساده الگوها و آموزه‎‌‎های دینی را بازآفرینی می‎‌‎کند که مهم‎‌‎ترینشان سلمان فارسی است و آیات قرآن ترجیع‎‌‎بند شعرهای بلند است مثل «تبت یدا ابی‎‌‎ لهب و تب». او نیز مثل بسیاری از شاعران دههٔ پنجاه در شعرهای خود به دام شعار می‎‌‎افتد. سفر پنجم استعاره‎‌‎ای از زندگی خود شاعر نیز هست. طاهره صفارزاده در آستانهٔ انقلاب گذشته خود را کنار می‎‌‎گذارد و شخصیت دیگری می‎‌‎شود و تا پایان عمر بر همین مدار مشی می‎‌‎کند، همچنان‎‌‎که امروز او را بیشتر به‎‌‎عنوان استاد دانشگاه و مترجم قرآن می‎‌‎شناسیم. استقبال عموم خوانندگان از سفر پنجم از تشنگی جامعه برای شنیدن صدای ارزش‎‌‎های فراموش‎‌‎شدهٔ خود خبر می‎‌‎دهد.

طاهره صفارزاده در دورهٔ سوم شاعری‎‌‎اش از سفر پنجم آغاز می‎‌‎کند و چنان اقبالی می‎‌‎یابد که در میان شاعران سال‎‌‎های انقلاب اسلامی کم‎‌‎نظیر است. شمارگان مجموعه در سال‎‌‎های انقلاب به افسانه می‎‌‎ماند.

منبع: روزنامه همشهری - ۱ آذر ۱۳۹۹