در میان حرفههایی که کمتر به چشم میآیند اغلب یا باید پیر و پیشکسوت باشی که دیگران تو را تجلیل کنند یا صبر کنی تا حرفهات در آستانهٔ زوال و فراموشی قرار بگیرد و تو در مقام آخرین چراغدار از ستایش دیگران بهرهمند شوی.
مثلاً کمتر پیش میآید کسی از جوانهای چاپ یا صحافی و جلدسازی تقدیر کند. همه متوجه مترجم و نویسنده و کتابفروش و ناشرند و کم کسی فکر میکند که کتاب در مسیر شدن به کجا رفته و برگشته که در نهایت به شکلی که میتواند خوب یا متوسط یا بد باشد به دست خواننده رسیده است.
مهدی قانونی از خانوادهای میآمد که شغلشان صحافی بود و میتوانست یکی از صحافان بدنهٔ نشر امروز ایران باشد اما از زمانی تصمیم گرفت که اگر قرار است حرفهٔ پدر و عموی خود را ادامه بدهد شیوهٔ دیگری را انتخاب کند و کتاب را بهگونهای صحافی کند که متمایزتر و ماندگارتر باشد. پس صحافی رئوف را زمانی که بیستودوسه سال بیشتر نداشت تأسیس کرد و کتاب به کتاب پیش آمد و تمایز خود را به رخ کشید و شماری از مهمترین ناشرانی را که کیفیت کتابسازی برایشان اهمیت داشت جذب خود کرد و به یکی از مهمترین صحافان نسل جدید تبدیل شد.
گمان میکنم همهٔ کتابهای نشر سایان، شماری از کتابهای نشر کارنامه، کتابهای بیجایگزین مینوی خرد و بیدگل، خیلی از کتابهای نشر ماهی و… از کارهایی است که در رئوف صحافی شدهاند. اگر که یکی از آنها دم دستتان باشد به راحتی میتوانید تفاوت صحافی آنها را با کتابهای دیگر کتابخانهتان دریابید.
مثنوی معنوی به تصحیح استاد محمدعلی موحد نخستین همکاری هرمس با صحافی رئوف در سالهای اخیر بود و قرار بود چاپ مجموعهٔ چهارجلدی عهد عتیق کار بعدیمان باشد. صحافی رئوف قرار بود به جای تازهای نقل مکان کند که کار خود را گستردهتر از گذشته پی بگیرد. خاطرم هست که خواسته بودم ده دوره از مثنوی را زودتر آماده کنند که به محضر استاد برسانیم و ادامهٔ جعبهسازی باشد برای روزهای پس از جابجایی. مهدی قانونی به وعدهٔ خود وفا کرد و سهشنبه ده دوره را رساند و گفت فردا و پسفردا درگیر اثاثکشی است و باقی کار را از شنبهٔ بعد دنبال میکند.
اینطور که شنیدهام پنجشنبه پس از جمع کردن وسایل کارگاه رفت که ببیند چیزی جا نمانده باشد که از طبقهٔ دوم سقوط کرد و به اغما رفت تا امروز که خبر تلخ درگذشت او رسید و نشر ایران جوان اول صحافی خود را از دست داد.
پینوشت: ناگفته نماند که در روزهای بیهوشی مهدی قانونی همکاران او در صحافی کار همهٔ هزار نسخه را تمام کردند و تحویل دادند که حرف او بر زمین نماند و راه روشن مهدی قانونی ادامه داشته باشد.