هفتهٔ گذشته به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت مهدی سحابی نمایشگاهی از نقاشی‌های او در گالری فرمانفرما برپا شد. این روزها آثار مسعود عربشاهی نیز در گالری صبا در فرهنگستان هنر به نمایش گذاشته شده است. جمعه همین هفته نیز نمایشگاه نقاشی‌های عباس کیارستمی در گالری گلستان برپا می‌شود. بازخوانی تجربه‌های گذشته فارغ از تکریم بزرگان و لذت تماشای دوبارهٔ آثار ایشان، نشان می‌دهد که امروز کجا ایستاده‌ایم و نقاشان امروز ایران چه بهره‌ای از این تجربه‌ها برده‌اند.
گستره و گوناگونی آثار در نمایشگاه‌های یکی-دو هفتهٔ اخیر جالب توجه است، هر کدام از دوستداران هنرهای تجسمی با هر رویکرد و سلیقه‌ای می‌توانند نمایشگاه‌هایی را برای تماشا پیدا کنند. سراغ شماری از گالری‌ها رفته‌ایم تا ببینیم چه آثاری را در معرض تماشا گذاشته‌اند.

عابر پیاده در نمای نزدیک
نمایشگاه «وانهادگی» محمود باجلان در گالری ساربان از کنار هم نهادن سه دوره کار فراهم آمده است. سه دوره‌ای که به‌ نظر نمی‌رسد ربطی به هم داشته باشند؛ چند کار ترکیبی از نقاشی و نخ، به اضافه چند کار که نمونه‌هایی از آن در نمایشگاه قبلی او نیز بوده، به همراه مجموعه‌ای از پرتره‌های کوچک که کنار هم قرار گرفته‌اند؛ آثاری که می‌توانستند سه نمایشگاه مستقل را تشکیل دهند، اما شاید نمایشگاه پیش از اینکه هر کدام از این دوره‌ها کامل شوند، برپا شده است. در نمایشگاه‌های گذشته محمود باجلان مثل «میدان آزادی» و «عابر پیاده»، هم سبک نقاش مشخص بود، هم چشم‌انداز او. همین‌ها محمود باجلان را متمایز می‌کرد، اما در نمایشگاه «وانهادگی» نه چشم‌انداز مشخص است، نه سبک. صورت‌هایی که کنار هم قرار گرفته‌اند امتداد تجربه‌های گذشتهٔ اوست در نمای نزدیک اما مشکل اینجاست که آدم‌ها قدری شبیه به هم درآمده و از یک جنس انتخاب شده‌اند، تمایز میان آنها مشخص نیست و طیف‌ها یا طبقه‌های گوناگون را نمایندگی نمی‌کنند. تجربهٔ استفاده از نخ‌های ریسیده برای پوشاندن بخش‌هایی از نقاشی، خلاقانه و جالب توجه است، اما از میان چند اثری که اینگونه خلق شده‌اند، اثر مرد آویزان از چوب ‌لباسی کامل از کار درآمده و شمار کارهای دیگر که به انتزاع نزدیک‌ترند آن‌قدر نیست که بتوان به‌ داوری‌شان نشست. چند نقاشی دیگر که موجوداتی دفرمه را نشان می‌دهند نیز شبیه به هم است. آنچه در گالری به نمایش درآمده با کاتالوگ نمایشگاه تفاوت بسیار دارد. کاتالوگ مجموعه‌ای از پرتره‌هاست و نمایشگاه تلفیقی از کارهای گوناگون. در این میان کیوریتور قرار است، به جز نوشتن دو-سه خط در ابتدای کاتالوگ، چه کار کند؟ چه‌ کسی قرار است کارها را دسته‌بندی کند و هر کدام را در مجموعه‌ای سامان دهد یا علت کنار هم قرار گرفتن آنها در یک مجموعه و تفاوت و تمایز آنها را از یکدیگر توضیح دهد؟ به‌نظر می‌رسد، نمایشگاه «وانهادگی» محصول تجربه‌های دوره‌گذار محمود باجلان است و برای به ثمر نشستن هر کدام از این تجربه‌ها باید قدری بیشتر منتظر ماند.

حرفه: نقاش
زندگی مهدی سحابی مجموعهٔ گوناگونی بود از تجربه‌ها. از تحصیل در رشتهٔ سینما تا روزنامه‌نگاری و ترجمه. او عمری را برای برگرداندن شاهکار ۹ جلدی پروست به زبان فارسی صرف کرد تا نام او در میان خوانندگان فارسی با «در جست‌و‌جوی زمان از دست رفته» جاودانه شود. نقاشی، وجه فراموش‌شدهٔ شخصیت مهدی سحابی است که بسیاری از خوانندگان امروز شاید کمتر از آن آگاه باشند. ۱۰ سال پس از درگذشت او گالری فرمانفرما مجموعه‌ای از نقاشی‌های او را به نمایش گذاشته است. نمایشگاه نقاشی مهدی سحابی مثل زندگی او مجموعه‌ای است از تجربه‌های گوناگون، از نقاشی‌های طبیعت‌گرایانه و نقاشی‌های فراواقع‌گرایانه. اما بی‌تردید شاهکارهای او در این میان نقاشی از ماشین‌های قراضه است. نقاشی‌هایی که شبیه آثار نقاشان فراواقع‌گرای امروز ایران است که از قضا طرفداران بسیار دارند. مهدی سحابی زمانی رویکرد فراواقع‌گرایانه داشت که شاید کمتر نقاشی در میان معاصران به چنین رویکردی توجه داشت. کاش می‌دانست که رویکرد او چقدر پیشرو است و کاش آثار بیشتر و بزرگ‌تری با چنین رویکردی خلق می‌کرد.

اسب‌های بی‌زمینه
حسن روح‌الامین نوعی از نقاشی اسلامی/ شیعی ارائه می‌کند که مبتنی بر وقایع تاریخی است. نوعی از نقاشی که در تاریخ هنر اسلامی کمتر شاهد آن بوده‌ایم، اما نقاشی مسیحی بسیار از آن بهره برده است. گزاف نیست اگر نقاشی او را بازآفرینی تجربه‌های نقاشی مسیحی در فرهنگ شیعه بدانیم، چراکه الگوی مشابهی در نقاشی اسلامی نداشته است. بی‌جهت نیست که جنس کارهای او شبیه نقاشی مذهبی مسیحی است و نحوهٔ استفاده از رنگ‌ها شبیه نقاشان دورهٔ باروک است.
بخشی از اقبال به نقاشی‌های او را باید در فقدان چنین نمونه‌هایی در تاریخ دانست و بخشی دیگر را به‌خاطر نقاشی‌هایی که مطابق با باورهای رایج امروز شیعه به‌دست می‌دهد.
حالا او نخستین نمایشگاه غیرمذهبی خود را با عنوان «عصیان» در گالری آرتیبیشن برپا کرده است. مجموعه‌ای از اسب‌ها که از نقاشی‌های مذهبی جدا شده‌اند و فارغ از زمینهٔ مذهبی‌شان به روی بوم آمده‌اند. آیا اسب‌ها همچنان می‌تواند برای تماشاگرانی که آنها را جدا از زمینه مذهبی آثار دیگر او می‌بینند، جذاب باشد؟ در بیشتر نقاشی‌ها نه، او در معدودی از آثار توانسته است کارهایی به قدرتمندی آثار خوب خود خلق کند و در بقیه آثار بیشتر مشغول آزمون و خطاست. با این همه، نام او بسیاری را به گالری می‌کشاند و خوشبختانه شمار زیادی از آنها کسانی‌اند که معمولاً تماشاگران گالری‌ها نیستند.

حضور وحشی رنگ
رونق گالری‌ها و هنرهای تجسمی در سال‌های اخیر سبب شده است که هنرمندان ایرانی خارج از ایران نیز اقبال بیشتری به برگزاری نمایشگاه در ایران نشان دهند. یکی از این هنرمندان علی نصیر است؛ هنرمند ایرانی مقیم آلمان که چند سالی است نمایشگاه‌های خود را به شکل بسیار منظم در ایران برگزار می‌کند. نمایشگاه تازهٔ او این روزها در گالری اُ دایر است.
علی نصیر روایتگر تاریخ نقاشی مدرن در عصر امروز است. هر چه بیشتر می‌گذرد او از رویکرد فیگوراتیو فاصله می‌گیرد و به نقاشی اکسپرسیونیستی نزدیک‌تر می‌شود. هرچند همچنان او را باید یک فوویست تمام‌عیار دانست که حضور وحشی رنگ‌ها او را از دیگر نقاشان ایرانی متمایز می‌کند و البته همچنان کمتر نشانه‌ای از ایرانی بودن در نقاشی‌های او می‌توان دید.

جای خالی تضاد
آنچه بعضی از آثار مهدی طوایی‌حمیدی در نمایشگاه «طبع» نشان می‌دهد، تجربه و سابقهٔ او در نقاشی است و سیری که از نقاشی فیگوراتیو به سمت نقاشی انتزاعی پیموده است. رویکرد او در بعضی از نقاشی‌ها موفق از کار درآمده اما نقاش اغلب در خلق تضاد رنگ‌ها روی بوم موفق نبوده است و نتیجهٔ کوشش او کارهایی است که تماشاگر تفاوت و تمایز آنها را درنمی‌یابد و اغلب شبیه به هم درآمده‌اند. استفاده از رنگ‌های تیره کار را دشوارتر کرده است. به جز توجه به تضاد، مسئلهٔ دیگر نقاش، خود رنگ است؛ رنگ‌هایی که او از آنها بهره برده، اغلب مکدرند و قابلیت لازم را برای خلق تضاد یا بُعد را ندارند. اگر نقاش از تک‌رنگ استفاده می‌کرد شاید در خلق نقاشی‌های دلخواه خود موفق‌تر می‌بود، اما در نمایشگاه فعلی تنها توانسته بافت‌های موفقی را به روی بوم خلق کند.

منبع: روزنامه همشهری - ۱۴ آبان ۱۳۹۸

پاسخ دهید