نشست خبری نمایشگاه نقاشیهای عباس کیارستمی صبح روز یکشنبه با حضور لیلی گلستان و محمدرضا بهمنپور در مؤسسه توسعه هنرهای معاصر برگزار شد. لیلی گلستان آغازگر نشست بود؛ گالریداری که کیارستمی همواره نمایشگاه عکسهای خود را در گالری او برپا میکرد. او سخنان خود را از اصرارهای خود به زندهیاد عباس کیارستمی برای برگزاری نمایشگاه نقاشی آغاز کرد؛ «من در زمان حیات کیارستمی بارها به او گفتم که نمایشگاهی از آثار نقاشیهای خود در گالری من برگزار کند. اما او میگفت که برگزاری نمایشگاه مستلزم این است که نقاشیهای تازهای بکشد و فرصت انجام کار نقاشی را ندارد. حتی به او پیشنهاد کردم که چندماه کاری نکند و فقط نقاشی بکشد که برایش مقدور نبود. حالا در زمانی که او دیگر در میان ما نیست نقاشیهایش را جمع کردهایم و قرار است که در نمایشگاه در معرض دید عموم بگذاریم.»
حاصل جستوجوی طولانی
نمایشگاه، حاصل جستوجوی لیلی گلستان برای گردآوری نقاشیهای کیارستمی است؛ «در طول مدتی که در جستوجوی نقاشی بودم به هر کسی که فکر میکردم گفتم و سپردم که آیا از کیارستمی نقاشی دارد یا کسی را میشناسد که از کیارستمی نقاشی داشته باشد. کمکم نقاشیها پیدا شدند. من به همهٔ آدمهایی که نقاشی داشتند زنگ زدم. بعضی از آنها را میشناختم و بعضی دیگر را نه. اما همه استقبال کردند و نقاشیها را امانت دادند تا از آنها برای چاپ در کتاب عکس بگیریم. بعد نقاشیها را برگرداندیم. حالا دوباره نقاشیها را برای برگزاری نمایشگاه امانت گرفتهام. سه تا از نقاشیها در خارج از ایران بودند که عکسهای باکیفیتی از آنها چاپ کردهایم و در نمایشگاه ارائه میشود. دیروز هم کسی زنگ زد و گفت که از کیارستمی نقاشی دارد و این کار هم به نمایشگاه میآید. مجموعاً ۳۳ اثر نقاشی از کیارستمی در این نمایشگاه ارائه میشود. فکر میکنم بعد از نمایشگاه نقاشیهای دیگری از کیارستمی پیدا خواهد شد».
پسر گندمزارهای اختیاریه
همزمان با نمایشگاه، کتابی از نقاشیهای عباس کیارستمی به همت نشر نظر با عنوان «داستان زندگی پرثمر و باافتخار مداد عباس» منتشر شده است. محمودرضا بهمنپور، مدیر نشر نظر دربارهٔ نمایشگاه و کتاب نقاشیهای کیارستمی گفت: «در همهٔ کارهای کیارستمی از سینما و عکاسی تا شعر و نقاشی عشق به طبیعت را میبینیم. خانم حمیده شریفیراد گفتوگوی مفصلی با کیارستمی انجام داده که بهزودی منتشر میشود. کیارستمی در این گفتوگو به تفصیل دربارهٔ مراحل گوناگون کاری خود صحبت کرده است؛ بهویژه دربارهٔ سالهای کودکی و نوجوانی. کیارستمی عاشق طبیعت بود. کودکی او در گندمزارهای اختیاریه گذشت. در همان مصاحبه گفته است که هر وقت که او را گم میکردند مادرش میگفت که به گندمزارها بروید و عباس را پیدا کنید. پس از ساعتی جستوجو میدیدند که عباس در میان گندمزارها خوابش برده است.»
یک نقاشی تحویل داد، دو نقاشی تحویل گرفت
محمودرضا بهمنپور در بخش دیگر صحبتهای خود از اتفاقهای جالب فرایند گردآوری نقاشیها گفت: «در زمان گردآوری نقاشیها اتفاقهای جالبی افتاد. پرییوش گنجی یک نقاشی از کیارستمی به ما داد. وقتی نقاشی را از قاب بیرون میآوردیم متوجه شدیم که یک نقاشی دیگر پشت این نقاشی است. پرترهای از کیارستمی که نقاش دیگری کشیده بود. پریوش گنجی یک نقاشی به ما داد و دو نقاشی تحویل گرفت. یا مثلاً خانمی بود که برای خرید لوازم خانه دست دوم به خانهای رفته بود. ابتدا قاب نقاشی توجهش را جلب کرد و میخواست فقط قاب را بخرد. اما بعد که متوجه شد نقاشی از کیارستمی است، نقاشی را خرید. همهٔ این نقاشیها به همت خانم گلستان جمع و در کتاب منتشر شده است.»
نقاشی برای امرار معاش
به گفتهٔ بهمنپور بیشتر نقاشیهای عباس کیارستمی محصول سالهای نخست پس از انقلاب است؛ «بیشتر نقاشیهای کیارستمی برای سالهای پس از انقلاب است. وقتهایی که در سالهای نخست پس از انقلاب امکان فیلمسازی برایش کمتر بود، او نقاشی میکرد تا بتواند از این طریق امرار معاش کند. حتی دورهای روی بشقابها نقاشی میکرد و به فروشگاهی در خیابان دولت میداد تا آنها را بفروشند.» لیلی گلستان صحبتهای بهمنپور را اینطور تکمیل کرد: «روزی کیارستمی زنگ زد که میخواهد تعدادی از نقاشیهایش را بفروشد. برای کاری به پول نیاز داشت. من به همراه جماعتی رفتیم و نقاشیها را خریدیم. در سالهای بعد هم که نجاری میکرد و جعبهها و صندوقهای چوبی میساخت باز هم آنها را میفروخت تا هزینهٔ کارها و زندگیاش را تأمین کند.»
کیارستمی چیزی از دیگر نقاشان کم ندارد
هنرمندان دیگری نیز بودهاند که در کنار کار اصلی خود نقاشی کشیدهاند؛ مثل مهدی سحابی. نقاشی که هفتهٔ گذشته به مناسبت دهمین سال درگذشت او نمایشگاهی از نقاشیهایش برپا شد. نقاشی که رویکردی پیشرو در نقاشی داشت و نقاشیهای او در آن سالها شبیه کارهای نقاشان فراواقعگرای امروز است. عباس کیارستمی را بیشتر بهعنوان فیلمساز میشناسیم، اما او در کنار فیلمسازی، عکاسی و نقاشی میکرد و شعر میسرود. اما جایگاه واقعی نقاشیهای کیارستمی در نقاشی امروز ایران کجاست؟ آیا میتوان فارغ از نام بزرگ او به نقد و بررسی نقاشیهای او پرداخت؟ لیلی گلستان در پاسخ به پرسش همشهری در اینباره گفت: «عباس کیارستمی با مدادرنگی نقاشی میکرد. وقتی کارهای او را با نقاشانی که مدادرنگی کار میکنند، مثل پروانه اعتمادی مقایسه میکنیم میبینیم که هیچ کم ندارد. کسی مثل پروانه اعتمادی فضاهای مختلفی را در نقاشی تجربه کرده، اما کیارستمی فقط نقاشی طبیعت کشیده. حتی اگر نام کیارستمی را از نقاشیها برداریم، باز هم کارهای ارزشمندی است و هیچ از نقاشان حرفهای امروز ایران کم ندارد. اما کیارستمی با اینکه در دانشگاه نقاشی خوانده بود، نقاشی را خیلی جدی ادامه نداد و فیلمسازی فرصت پرداختن به نقاشی را از او گرفت.»
دوباره دروس راهبندان میشود
پایانبخش نشست باز هم صحبتهای لیلی گلستان بود که با امیدواری از استقبال مردم از نمایشگاه میگفت. «من فکر میکنم که نمایشگاه با استقبال زیادی مواجه شود و گالری کوچک گلستان مثل روز افتتاحش در سی سال پیش شلوغ شود. ما در این سالها روزهای شلوغ زیادی در گالری داشتهایم، مثل روز افتتاح نمایشگاه نقاشیهای محمدابراهیم جعفری یا غلامحسین نامی و پروانه اعتمادی. اما هیچ روزی به اندازهٔ روز افتتاح که با نمایش کارهای سهراب سپهری شروع کردیم، شلوغ نبود. من فکر میکنم که این جمعه منطقهٔ دروس دوباره مثل روز نخست افتتاح گالری گلستان شلوغ و راهبندان شود».