خانه را روشن می‎‌ کنند و می‎‌‎میرند

درگذشت احمد شاملو در سال ۱۳۷۹ پایان دورهٔ شاعران بزرگ امروز زبان فارسی است

غافلان
هم‎‌‎سازند،
تنها طوفان
کودکان ناهمگون می‎‌‎زاید

احمد شاملو در سال‎‌‎های دههٔ سی آرام‌آرام از شعر نیمایی فاصله می‎‌‎گیرد و به مدد زبانی که به مرور‌ زمان متمایز می‎‌‎شود و دایرهٔ واژگانی غنی که از گذشته تا امروز ادبیات فارسی را شامل می‎‌‎شود (اگرچه بیشتر ریشه در ادبیات کهن فارسی دارد) و آهنگی که از سجع و ترجیع و تکرار شکل می‎‌‎گیرد و جایگزین وزن می‎‌‎شود، شعری به‌دست می‎‌‎دهد که شعر سپید یا شاملویی نام می‎‌‎گیرد.
شعر نو فارسی سال‎‌‎های زیادی ذیل گفتمان شعری احمد شاملو قرار‌دارد. فارغ از آنچه در حلقه‎‌‎ها و جریان‎‌‎های پیشرو اتفاق می‎‌‎افتد، شعر نیمایی و بعد شعر شاملویی جریان اصلی شعر نو است که از دهه‎‌‎های چهل و پنجاه آغاز می‎‌‎شود و تا دههٔ شصت و حتی دههٔ هفتاد هم ادامه پیدا می‎‌‎کند.
کم نیستند شاعرانی که فخامت زبانی را از او وام می‎‌‎گیرند و پس از برجسته‎‌‎سازی زبانی، متن‎‌‎های خود را به شعر تبدیل می‎‌‎کنند. اما نه آنِ شاعرانه شاملو را دارند، نه مثل او از اتفاق‎‌‎هایی بزرگ خبر می‎‌دهند، نه می‎‌‎توانند مرثیه‎‌‎های سادهٔ سیاسی را به مدد جهان‎‌‎بینی یگانه و قدرت زبان و تصویر به حماسه‎‌‎هایی ماندگار تبدیل کنند.

هم‎‌‎ساز
سایه‎‌‎سانانند،
محتاط
در مرزهای آفتاب.
در هیأت زندگان
مردگانند

احمد شاملو شاعری زبان‎‌‎آور است. اصلی‎‌‎ترین وجه بیرونی تمایز او زبان است. بی‎‌‎تردید شماری از شعرهای او نقطهٔ اوج زبان فارسی امروز در شعر است. اما زبان‎‌‎آوری شاملو به شعر خلاصه نمی‎‌‎شود. او ساحت‎‌‎های گوناگونی از زبان فارسی را به شکل کمال‎‌‎یافته‎‌‎ای به منصه‌ٔ ظهور می‎‌‎رساند. وقتی به ترجمهٔ «گیلگمش» یا «غزل غزل‎‌‎های سلیمان» می‎‌‎پردازد الگویی از بازآفرینی زبان کهن فارسی به‌دست می‎‌‎دهد و وقتی به «پابرهنه‎‌‎ها»ی زاهاریا استانکو می‎‌‎رسد الگویی ماندگار از زبان عامیانهٔ کوچه‎‌‎و‎‌‎بازار. ترجمهٔ «شازده کوچولو» نمونه‎‌‎ای از زبان قصه‎‌‎گویی عامیانه برای کودکان است، همچنان‎‌‎که «پریا» و «دخترای ننه‌دریا» همین زبان را منظوم می‎‌‎کند. ترجمهٔ هایکوها کمال استفاده از قابلیت تصویری زبان فارسی است. همین حکم دربارهٔ انبوه شعرهایی که ترجمه کرده یا رمان‎‌‎های دیگری مثل «خزه»، «دن آرام» و… نیز صادق است. شاملو همواره متهم بوده است که ترجمه‎‌‎های دیگرانی مثل طوسی حائری و به‎‌‎آذین را بازآفرینی کرده اما مسئلهٔ دانستن زبان مبدأ نیست که شاملو نمی‎‌‎دانسته، نکته اینجاست که آنچه در زبان مقصد به‌دست داده، تجلی گونه‎‌‎هایی از زبان فارسی در ترجمهٔ ادبیات است و اساساً با همهٔ ترجمه‎‌‎های قبل و بعد او فرق می‌کند. او به سطحی از اجتهاد در زبان فارسی می‎‌‎رسد که ویژهٔ استادبزرگان زبان فارسی است و می‎‌‌تواند زبان‎‌‎آوری کند. از میان شاعران بزرگ امروز نه نیما یوشیج چنین جایگاهی دارد، نه فروغ فرخزاد، نه سهراب سپهری. تنها مهدی اخوان ثالث می‎‌‎تواند با او هماوردی کند.

وینان
دل به دریا افگنانند،
به‎‌‎پای دارنده‎‌‎ی آتش‎‌‎ها
زندگانی
دوشادوش مرگ
پیشاپیش مرگ
هماره زنده از آن سپس که با مرگ
و همواره بدان نام
که زیسته بودند،
که تباهی
از درگاه بلند خاطره‎‌‎شان
شرمسار و سرافکنده می‎‌‎گذرد.

احمد شاملو سال‎‌‎های زیادی رهبری جریان ادبی را به‌عهده دارد. در حقیقت او، پس از جلال آل‎‌‎احمد، تنها کسی است که می‌تواند از مقبولیت و مرجعیت رهبری جریان ادبی ایران برخوردار شود. البته جاذبه رهبری را نیز دارد. وجه سیاسی شعرهای شاملو مؤید او برای رهبری جامعه ادبی است، چه رهبری جامعه ادبی از فعالیت‎‌‎های سیاسی جدایی‎‌‎ناپذیر بوده‌است. نخبگانی که به کارکرد سیاسی اجتماعی ادبیات معتقدند همواره از شعر او به‎‌‎عنوان نمونه‎‌‎ای از شعر سیاسی بهره‌برده‎‌‎اند اگرچه شعر شاملو هیچ‎‌‎گاه به بیانیه‎‌‎ای سیاسی تقلیل پیدا نمی‎‌‎کند و بالاتر از همه شعرهای سیاسی امروز می‎‌‎ایستد. مجله‎‌‎هایی که او سردبیری یا دبیری بخش ادبیات‎‌‎شان را به‌عهده داشته، مثل «کتاب هفته»، «خوشه»،«کتاب جمعه» و… همواره رسانهٔ او برای رهبری بوده‎‌‎اند. شاملو حتی در سال‎‌‎های کهنسالی همچنان از مرجعیت گذشته در میان شاعران و جریان‎‌‎های ادبی برخوردار است.

کاشفان چشمه
کاشفان فروتن شوکران
جویندگان شادی
در مِجْر‎‌‎ِ آتشفشان‎‌‎ها

مجموعهٔ آنچه احمد شاملو در نیم‎‌‎قرن فعالیت حرفه‎‌‎ای خود ارائه کرده‌ است، آن‎‌‎قدر زیاد است که احصای آنها دشوار به‌ نظر می‎‌‎رسد. چنان‎‌‎که می‎‌‎گویند شماری از آنها هنوز منتشر نشده‌ است. به جز کتاب‎‌‎های شعر، مجله‎‌‎ها و ترجمه‎‌‎ها، مجموعه‎‌‎ای از آلبوم‎‌‎های شعرخوانی به صدای جادویی او از شعر کلاسیک فارسی تا شعرهای خودش و ترجمه‎‌‎هایی که از شعر جهان انجام داده، مجموعهٔ «کتاب کوچه» که دایره‎‌‎المعارف فرهنگ عامه است، حافظ شیراز به روایت احمد شاملو، سخنرانی‎‌‎های جنجالی‎‌‎اش دربارهٔ فردوسی و موسیقی سنتی ایرانی و…؛ او می‎‌‎دانسته چگونه رشتهٔ ارتباط خود را با مخاطبان قطع نکند و چه کند که همواره خود را زنده نگه دارد.

شعبده‎‌‎بازان لبخند
در شبکلاه درد
با جاپایی ژرف‎‌‎تر از شادی
در گذرگاه پرندگان

مجموعهٔ این‌ها از احمد شاملو شخصیتی چندوجهی می‎‌‎سازد که در تاریخ ادبیات امروز یگانه است. بعید است کسی بتواند گستره و گوناگونی تجربه‎‌‎های او را در زبان و فرهنگ فارسی تکرار کند. فارغ از همه اینها، درگذشت احمد شاملو پایان دوره شاعران بزرگ امروز است. بسیت سال از درگذشت آخرین شاعر بزرگ فارسی می‎‌‎گذرد و تا‌کنون شاعری بزرگ در شعر فارسی ظهور نکرده است. مگر اینکه شعر فارسی در قرن آینده شاعری بزرگ به‌خود ببیند.

در برابر تندر می‎‌‎ایستند
خانه را روشن می‎‌‎کنند.
و می‎‌‎میرند.

ـ سطرهایی که در خلال متن آمده سروده «خطابه‎‌‎ٔ تدفین» از احمد شاملو است.

منبع: روزنامه همشهری - ۲۱ دی ۱۳۹۹

پاسخ دهید