نسلی از عالمان سنتی بودند که در خواندن درسها به یک یا چند کتاب بسنده نمیکردند و معمولاً کتابهای گوناگون یک رشته را میخواندند که نکتهای و دقیقهای از چشمشان دور نماند. نسلی از عالمان سنتی بودند که هر آنچه میخواندند درست و دقیق میخواندند و حاشیه مینوشتند و شرح میکردند. نسلی از عالمان سنتی بودند که از ادبیات فارسی و ادبیات عربی شروع میکردند و کتاب به کتاب و رساله به رساله پیش میآمدند و به فقه و اصول و منطق و فلسفه و کلام و طب سنتی و ریاضیات قدیم و… میرسیدند و در نهایت جامع معقول و منقول میشدند. نسلی از عالمان سنتی که خطی خوش داشتند و دستی هم در شعر داشتند و گاه به تفنن منظومهای میسرودند و… . علامه حسن حسنزاده آملی که سوم مهر ۱۴۰۰ در ۹۳ سالگی درگذشت، شاید آخرین بازماندهٔ این نسل از عالمان بود یا جامعترین آنها در عصر حاضر یا بزرگترینشان که بسیار خوانده بود و دانشهای گوناگون را در خود جمع کرده بود و عمر دراز خود را به تدریس و تصحیح و تحقیق گذراند و یکی از آخرین کسانی بود که لقب علامه برازندهٔ او بود.
پیام تسلیت مقام معظم رهبری به مناسبت درگذشت آیتالله حسن حسنزاده آملی
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف خبر درگذشت عالم ربّانی و سالک توحیدی، آیتالله آقای حسنزاده آملی
(رحمتاللهعلیه) را دریافت کردم. این روحانی دانشمند و ذوفنون از جمله چهرههای نادر و فاخری بود که نمونههای معدودی از آنان در هر دوره، چشم و دل آشنایان را مینوازد و توأمان دانش و معرفت و عقل و دل آنان را بهرهمند میسازد. نوشتهها و منشأت این بزرگوار منبع پرفیضی برای دوستداران معارف و لطائف بوده و خواهد بود انشاءالله. اینجانب به همهٔ دوستان و شاگردان و ارادتمندان ایشان بهویژه به مردم مؤمن و انقلابی آمل و جوانان مشتاقی که مجذوب مواضع انقلابی و خلقیات والای انسانی آن مرحوم بودند، تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت و علو درجات ایشان را از خداوند متعال مسئلت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
استاد و تنها یک شاگرد
نخستین کسی که بیش از همه در شکل دادن به شخصیت علمی عملی آیتالله حسنزاده آملی تأثیرگذار بوده میرزا ابوالحسن شعرانی است. عالم سالک خلوتگزیدهای که در تهران درس میگفت و ذوفنون بود و دانشهای گوناگون را از فلسفه و کلام تا هیئت و نجوم در خود گرد آورده بود و چند زبان میدانست. حسنزاده آملی پس از طی مقدمات دروس حوزوی در آمل به تهران میآید و به سراغ شیخ محمدتقی آملی، یکی از آخرین حکمای مکتب تهران میرود و آیتالله آملی او را نزد میرزای شعرانی میفرستد و تلمذ طولانی حسنزاده آملی در محضر استاد آغاز میشود و دانشهای گوناگون را نزد او میآموزد. میرزای شعرانی درسهای گوناگون میگفت و کتابها و رسالههای بسیار تدریس میکرد، شماری از درسهای او شاگردان بیشتری داشت که حسنزاده نیز یکی از آنها بود اما در خیلی از درسها نیز فقط میرزای شعرانی بود و حسنزاده آملی.
با این همه او استادان بسیار دیده بود و از خرمن بسیاری خوشهچینی کرد، از سیداحمد لواسانی و مهدی الهی قمشهای و فاضل تونی و میرزا احمد آشتیانی و شیخ محمدتقی آملی و رفیعی قزوینی و میرزا هاشم آملی تا علامه سیدمحمدحسین طباطبایی که مهمترین استاد او در سالهای تحصیل در قم بود.
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی دومین عالمی است که در شخصیت علمی و سلوک معنوی علامه حسنزاده آملی تأثیرگذار است؛ استادبزرگ فلسفه و عرفان اسلامی در قرن چهاردهم که اگرچه بیشتر به فلسفه و دیگر اثر ارجمندش تفسیر المیزان شناخته میشود اما او نیز جامع دانشها و حکمتها و معارف گوناگون بوده است. حسنزاده آملی پس از هجرت به قم در سال ۱۳۴۲ در شمار شاگردان علامه طباطبایی درمیآید و درسهای گوناگون حکمت و فلسفه و عرفان را در محضر او میآموزد و چنانکه خود علامه ذکر کرده است در میان انگشتشمار شاگردان برجسته او قرار میگیرد.
اجتهاد در درسهای بدون مجتهد
آیتالله حسنزاده آملی استادان بسیار دید و درسها و دانشهای بسیار را به حد اجتهاد میدانست، اما آنچه او را متمایز میکند نه اجتهاد در درسهای رایج است که شمار مجتهدانشان بسیار است، بلکه اجتهاد و جستوجو در درسها و کتابهایی است که شمار مجتهدان آنها به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد. نمیتوان دربارهٔ علامه حسنزادهآملی نوشت و از نقش او در زنده نگه داشتن علومی که بهطور سنتی در حوزههای علمیه تدریس میشدند، نگفت. احتمالاً اگر او دروس هیئت و دیگر رشتههای ریاضی را تألیف و در میان شاگردان خود تدریس نمیکرد، هیئت قدیم در حوزهٔ علمیه از بین میرفت. او آخرین عالمی است که درسهایی مثل هیئت قدیم و تعیین قبله و استهلال و… را زنده نگه داشت و دیگران بهتبع او آنها را تا امروز ادامه دادهاند.
یک کلمه از هزار و یک کلمه
بسیاری از کتابهای او آنقدر تخصصی است که بهکار عموم نمیآید؛ چه کتابهای فلسفی و شرحها و تصحیحهای او از متون گذشته و چه کتابهایی که به علوم مهجور و فراموششدهتر میپردازد. اما کتابهایی که بتواند همهٔ شخصیت علمی او را نشان دهد، کتابهایی است مثل «هزار و یک نکته» و «هزار و یک کلمه»؛ مجموعهای دایرهالمعارفگونه و کشکولمانند که به سبک کشکولهای علمای قدیم از هر دانشی چیزی در آنها یافت میشود. هزارو یک کلمه که در هفت جلد منتشر شده است گاهی شامل رسالههای کوتاه ارزشمند است و گاهی شامل بحث و نکتهای معرفتی که او آن را در متون گوناگون پی گرفته و گاهی شامل شرح حدیثی یا حتی ذکر حدیثی است که از چند سطر بیشتر نمیشود و گاه حاوی نکتهای در طب سنتی یا طبیعیات و گاهی نامهای شامل توصیههای اخلاقی و نکتههایی در سیر و سلوک عملی که به درخواست کسی نوشته شده است؛ مجموعهای است که شخصیت چندوجهی آیتالله حسنزادهآملی را نشان میدهد و تصویر تقریباً کاملی از گستره و وجوه شخصیت علمی او بهدست میدهد.
در عین حال کتاب محوری او تا سالها معرفت نفس است که شامل ۱۵۳ درس میشود که در سه دفتر تدوین شده. کتاب بر اساس حدیث «معرفتالنفس انفع المعارف» شکل گرفته است و حاوی درسهای گوناگون دربارهٔ شناخت نفس و خودشناسی و شناخت قوای نفسانی و رابطهٔ نفس و جسم و… است و آکنده از ارجاع به آیات قرآن و احادیث و بیتهای مثنوی معنوی که حسنزاده آملی ارادت بسیار به آن داشت. معرفت نفس مجموعهای است که میتواند پروژهٔ فکری حسنزاده آملی را نشان دهد، خودشناسی که گام اصلی خداشناسی است و حرکت انسان از خود به سوی خدا و مسیر انسان را در راه رسیدن به مقام انسان کامل.
در اقتفای پیر هرات
از کتابهای عمومی آیتالله حسنزاده آملی که به میان عموم راه یافته و بیش از ۵۰ بار تجدید چاپ شده کتابی است به نام الهینامه. الهینامه مجموعهای از مناجاتهای سادهٔ ایشان است به سبک مناجاتهای خواجه عبدالله انصاری و بهنوعی روایت امروزی مناجاتهای پیر هرات است. از جملهٔ آنهاست که: « الهی،موج از دریا خیزد و با وی آمیزد و در وی گریزد و از وی ناگزیر است؛ اناللهو انا الیه راجعون.»
محبوب قلوب مردم
حسن حسنزاده آملی به پیروی از مشی استادان خود میرزای شعرانی و علامه طباطبایی در همهٔ عمر سادهزیستی پیشه کرد. مثل طلبههای قدیم ساده زندگی کرد و تا پایان عمر هیچگاه مشی خود را تغییر نداد. درِ خانهٔ او در قم و آمل و ایرا تا زمانی که میتوانست روی انبوه مراجعان باز بود. اگر حوصله داشت میزبان مراجعان میشد و گاهی که کثرت مراجعان نظم زندگی و مطالعات او را به هم میزد، باز هم تلاش میکرد در حد توان خود پاسخگوی آنها باشد؛ مراجعان گوناگونی که یکی پرسشی علمی مطرح و دیگری توصیهای در سیر و سلوک طلب میکرد، یکی نیاز مالی داشت و دیگری پرسشی ساده در احکام شرعی. از دل مردم آمده بود و در میان مردم زیست و مردمی ماند و محبوب قلوب مردم بود.
کتاب با کتاب فرقی نمیکند
سبک و سلوک علمی و نحوهٔ مواجههٰٔ آیتالله حسنزاده آملی با دانشهای سنتی و حکمت قدیم به سبک دو استاد خود میرزای شعرانی و علامه طباطبایی بوده است؛ یعنی همچنانکه به شرح اسفار و اشارات و نگارش «اتحاد عاقل به معقول» و «وحدت از دیدگاه عارف و حکیم» و… مشغول بود، «تعیین خط زوال» و «سی فصل در دایره هندیه» و… را نیز در دستور کار داشت. همچنانکه میرزای شعرانی در کنار ترجمه و شرح تجریدالاعتقاد یا شرح تبصره علامه حلی، نفسالمهموم شیخ عباس قمی را ترجمه کرده یا روضهالشهدای کاشفی و کارهای دیگری را که به نظر میرسید دون شأن عالمی در حد و اندازه ایشان باشد، ترجمه کرده است. یا همچنانکه علامه طباطبایی صاحب تفسیر ارجمند المیزان و کتابهایی مثل بدایهالحکمه و نهایهالحکمه و رسالهالولایه کتابهای سادهای به نام آموزش دین دارد که بیشتر بهکار عموم میآید. بهنظر میرسد که کتاب با کتاب و رساله با رساله و درس با درس برای آیتالله حسنزاده آملی نیز فرقی ندارد و خیلیوقتها غرض احیای متنی مهجور و به پا داشتن درسی مغفول است.
از گلستان سعدی تا شفای بوعلی
مجموعه رسالهها و کتابهایی که آیتالله حسنزاده آملی منتشر کرده و کتابهایی که به تصحیح و تحقیق و تعلیقههای او منتشر شده از ۱۰۰ فراتر میرود. در میان آنها از نصابالصبیان و گلستان سعدی و کلیله و دمنه به چشم میخورد تا تصحیح و تعلیق فصوصالحکم ابن عربی به شرح خوارزمی و قیصری و شرح اشارات و شفای بوعلیسینا و کتابهای متفاوتی مثل« تعیین خط زوال» و «سی فصل در دایره هندیه» و رسالههایی مثل «انهالحق» ،«وحدت از دیدگاه عارف و حکیم» و «کلمه علیا» در«توقیفیت اسماء».
فرزند دماوند
حسن حسنزاده آملی در سال ۱۳۰۷ در روستای ییلاقی ایرا در منطقهٔ لاریجان آمل به دنیا آمد و پس از آغاز تحصیل در مکتب و فراگرفتن خواندن و نوشتن در سالهای کودکی در سالهای آغاز نوجوانی به حوزهٔ علمیه امام حسن عسکری(ع) وارد شد و نزد عالمان آمل مثل شیخ عزیزالله طبرسی و شیخ محمد غروی و شیخ ابوالقاسم فرسیو دروس حوزوی را فراگرفت. در سال۱۳۲۳به تهران رفت و درسهای حوزوی را در مدرسهٔ حاج ابوالفتح و مدرسهٔ مروی ادامه داد و محضر استادان بسیاری را در تهران درک کرد. در سال ۱۳۴۲ به قم رفت و در سالهای بعد به تحصیل و تدریس در قم مشغول بود. در سال ۱۳۷۱ درسهای عمومی خود را تعطیل کرد و بیشتر به تصحیح و تحقیق و تتبع در میراث کهن مشغول شد. او سالهای پایانی عمر را در آمل گذراند. در سوم مهر ۱۴۰۰ در آمل درگذشت و در زادگاه خود ایرا در نزدیکی قلهٔ دماوند به خاک سپرده شد.
پی نوشت: ذکر همهٔ ویژگیهای علمی و سلوک شخصیتی آیتالله حسنزاده آملی، حتی در حد اشاره، از عهدهٔ این نوشته خارج است و هر نوشتهای در بهترین حالت میتواند تکههایی از تصویر شخصیت گوناگون و چندوجهی او را پیش چشم بگذارد. با این همه ذکر این نکته ضروری است که در این نوشته از مقام و مرتبهٔ عرفانی ایشان سخن نرفته است؛ چراکه سخن گفتن از چنین چیزی اهلیتی میخواهد که صاحب این قلم در خود نمیبیند، اما ایشان به شهادت آشکار و پنهان سالکان و اهل طریقت و ارادتمندان در سلوک و مقامات معنوی مرتبهای داشت که در میان معاصران کمتر کسی بدان دست یافته بود. گوشههایی از مقامات معنوی ایشان ازجمله عنایت امام رضا علیهالسلام و گزارش بعضی از مکاشفات ایشان در کتابهایی مثل « انسان در عرف عرفان» آمده است.