شعر چپگرایانه در ایران سابقهای به اندازه تجدد و شکلگیری جنبش چپگرایی دارد. سالهای زیادی چپگرایی و نوگرایی در ادبیات به هم آمیخته است و خیلیوقتها نوگرایی معادل چپگرایی قملداد میشود، همچنانکه چپگرایی و تجدد و روشنفکری به هم آمیختهاند و بیشتر تجددگرایان در دورهای از زندگی چپ بودهاند. نوگرایان و چپگرایان در مخالفت با شعر سنتی و ضرورت نوگرایی در ادبیات اتفاق دارند، همچنانکه تجددخواهان و چپگرایان در مخالفت با نظام سلطنت و استبداد متفقالقولاند. چپگرایی از انقلاب اکتبر و دلسپردن به آرمانشهر کمونیستی آغاز میشود و تا سالها بعد بهرغم همه واقعیتهای تاریخی که درباره اتحاد جماهیر شوروی منتشر میشود، ادامه پیدا میکند.
کم نیستند شاعرانی که چپگرایی سرنوشت شعرشان را عوض میکند. در رأس ایشان ابوالقاسم لاهوتی است، یکی از نوگرایان شعر در سالهای پس از مشروطه که میتوانست پدر شعر نو فارسی باشد، اما آنقدر در چپگرایی غرق میشود که شعر را برخیِ چپگرایی میکند و شعرهای عامهپسند شعاری چپگرایانه میگوید و سرانجام به شوروی میرود و آنجا قدر و منزلت و جایگاه مییابد.
شاعران چپ دایره گستردهای را شامل میشوند از منوچهر شیبانی و فریدون توللی و اسماعیل شاهرودی تا احمد شاملو و امیرهوشنگ ابتهاج و سیاوش کسرایی. شاعرانی مثل شاملو و ابتهاج از زمانی میکوشند تا شعرشان را از زیر سایه چپگرایی بیرون بکشند در سالهای زیادی نیز تلاش میکنند تا اگر شعرشان نشانههای چپگرایانه دارد، دستکم بهگونهای باشد که مخاطبانی که با این نشانهها آشنا نیستند هم شعرشان را بخوانند و درک کنند.
سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰ سالهای اوج جریانها چپ در ایران است. آزادی سیاسی پس از سقوط رضاخان سبب میشود جریانهای گوناگون در ایران شکل بگیرند، که حزب توده و جریان چپ در رأس این جریانها قرار دارند. نخستین کنگره نویسندگان ایران را انجمن فرهنگی ایران و شوروی برگزار میکند تا افسران اردوگاه چپ را در ایران متحد کند و حتی آنهایی را که علاقهای به چپگرایی ندارند، هم ذیل پرچم خود گرد بیاورد.
شاعران چپ شبکهای میشوند که تا سالها همدیگر را حمایت میکنند و کسانی که خارج از شبکه آنها قرار میگیرند، اغلب با بیتوجهی مواجه میشوند. مبنای تقسیمبندی چپگرایان شعر متعهد و شعر غیرمتعهد است. کافی است شاعری عضو یا هوادار حزب توده باشد تا شاعری متعهد قلمداد شود و ذیل حمایتهای همه جانبه جریانها و رسانهها و حلقهها قرار بگیرد. در مقابل شاعرانی که علاقهای به چپگرایی یا فعالیتهای سیاسی ندارند، متهم میشوند که تعهد ندارند و شعرشان در خدمت مردم و طبقه کارگر نیست و از دایره حمایتها و توجهات بیرون گذاشته میشوند، حتی اگر شاعرانی بسیار قدرتمندتر از شاعران حزبی باشند.
از سال ۱۳۲۷، پس از ترور محمدرضا پهلوی، حزب توده غیرقانونی اعلام میشود، اما در حقیقت تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ همچنان حزب توده و چپگرایان فعالیت میکنند. پس از ۲۸ مرداد است که دستگیریهای گسترده چپگرایان و اعضای حزب توده آغاز میشود. اما چپگرایی تأثیراتی در ادبیات ایران میگذارد که تا سالها بعد ادامه پیدا میکند.
دایره واژگان چپ تا سالها کموبیش در ادبیات ایران رایج است؛ کافی است واژههای نظیر شب، خلق، خصم، اهریمن، حتی خورشید، زمستان، کبوتر، آزادی، پرواز و… در شعری بیاید تا شعر ذیل ادبیات چپ قرار بگیرد و بر اساس آموزههای کمونیستی تحلیل و تفسیر شود.
سال ۱۳۳۲ سال پایان شعر چپ نیست، سال سکته چپگرایی و شعر چپگرا در ادبیات امروز است. جدال متعهدها و غیرمتعهدها، آشکارا و پنهان، تا سالها بعد ادامه پیدا میکند.