هوشنگ ایرانی، احمد شاملو، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج، اسماعیل شاهرودی ازجمله شاعرانی‌اند که در سال‌های رونق شعرنو، مجموعه‌های خود را منتشر می‌کنند

نتیجهٔ گشایشی که در سال‌های پس از شهریور ۱۳۲۰ پدید آمده است، فضای باز سیاسی اجتماعی و رونق گرفتن نشریات و به تبع آنها رونق جریان‌های ادبی است. هر چه به دههٔ سی نزدیک‌تر می‌شویم، شمار نشریات ادبی بیشتر می‌شود، حتی آنها که چند شماره منتشر می‌شوند. شاعران نوگرا نیز یکی پس از دیگری پا به میدان می‌گذارند.

در مجموع نزدیک به پنجاه سال از نخستین حرکت‌های نوگرایانه می‌گذرد و بسیاری چاره‌ای ندارند که شعر نو را به رسمیت بشناسند. شاعران جوان بسیاری آزمون و خطای خود را در شعر نو آغاز کرده‌اند؛ شاعرانی که بسیاری از آنها در میانه‌های راه از مسیر خارج می‌شوند اما شماری از آنها نیز به منزل می‌رسند.

در سال‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۳۱ چند مجموعه شعر از شاعران جوان منتشر می‌شود. هر کدام از این شاعران آینده‌ای متفاوت در شعر نو پیدا می‌کنند. سال‌های رونق و شکوفایی شعر نو دیری نمی‌پاید و به‌زودی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ می‌آید و یأس و سرخوردگی را جایگزین امید و نشاط و رونق ادبی می‌کند.

چنینم من:
قلعه‌نشینِ حماسه‌های پُر از تکبر
سم‌ضربه پرغرور اسب وحشی خشم
بر سنگ‌فرش‌ کوچه تقدیر
کلمه وزشی
در توفان سرود بزرگ یک تاریخ
محبوسی
در زندان یک کینه
برقی
در دشنه یک انتقام
و شکوفه سُرخ پیراهنی
در کنار راه فردای بردگان امروز.

احمد شاملو «قطعنامه» را در سال ۱۳۳۰ منتشر می‌کند. قطعنامه چند گام پیش‌تر از «آهنگ‌های فراموش‌شده» است. نمونه‌هایی که احمد شاملو در چهار شعر بلند مجموعه قطعنامه به دست می‌دهد از آنچه بعدها به شعر شاملویی مشهور می‌شود، روشن‌تر از گذشته است. او راه خود را پیدا کرده، هرچند هنوز تا شاعر زبان‌آور سال‌های آینده و عاشقانه‌های جاودانه شعر نو فارسی راه مانده است. احمد شاملو از تجربه‌های تازه و رفت و برگشت میان شعر نیمایی و شعر سپید و تجربه کردن شکل‌های زبانی گوناگون هراسی ندارد.

آنجا هم چیزی در انتظار من نیست
آنجا هم…‌ای سرگردانی جاودان
چیزی در انتظار من نیست
مرا همچنان در خود بفشار… مرا همچنان در خود بفشار
ای گریز پایان‌ناپذیر
همچنان دست‌های جوینده را
از فراز اقیانوس اضطراب‌ها صید کن
و همچنان چشمان مغروق را به درون صدف‌ها بران
این افسانه
افسانه جزیره گمشده
امواج اقیانوس بی‌آرام را به سوی خود می‌کشد
دیدگان سپید جسدها
به سوی او می‌گردند
و آن ساحل کوهستانی را
که افسانه یک واقعیت است
پرستش می‌کنند…

دوره دوم خروس‌جنگی به محوریت هوشنگ ایرانی در سال ۱۳۳۰ منتشر می‌شود و هوشنگ ایرانی در سال‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۳۱، سه مجموعه شعر منتشر می‌کند؛ «بنفش تند بر خاکستری»، «خاکستری»، «شعله‌ای پرده را برگرفت و ابلیس به درون آمد». هوشنگ ایرانی در نوشته‌های خروس جنگی و شعرهای خود آشکارا با معیارهای نیما مخالفت می‌ورزد و شعر خود را نیز شعری متفاوت از شعر نیمایی می‌داند. اگر بخش‌های نامتعارف شعر هوشنگ ایرانی، مثل اصوات غریب و سطرهای بی‌معنی را کنار بگذاریم، او الگویی تازه در شعر نو فارسی به‌دست داده است. اما جامعهٔ ادبی شعر هوشنگ ایرانی را به‌دلیل غرابت یا شاید تهور بیش از اندازه او نمی‌پذیرد؛ اگرچه تأثیر او بر طیف خاصی از شاعران تا سال‌ها بعد ادامه پیدا می‌کند. در سال‌های بعد ذکر هوشنگ ایرانی به تفصیل خواهد گذشت.

بر سر گوری که روزی بود آتشگاه عشق من
وز لهیب آرزویی روشن و خوش تاب
شعله می‌افراشت
وینک از خاکستری پوشیده
کز وی جز خموشی چشم نتوان داشت
می‌چکد اشک نگاهم تلخ
می‌چکد اشک نگاهم نیز در آن جام زهرآگین
کز شرنگ بوسه لبریز است
وز فسونی تازه می‌خواند مرا هر دم که:
«بازآ، این چه پرهیز ست…».

امیرهوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) یکی از آغازگران خط اعتدال در شعر نیمایی است؛ وزن‌ عروضی درست و بی‌غلط، قافیه‌های بجا، کوتاه و بلند شدن مصراع‌ها به‌اندازه و نتیجه شعری گاه محکم‌تر و استوارتر از نیما یوشیج است. اما شعر سایه خیلی وقت‌ها در گفتمان سنتی اتفاق می‌افتد یا خلاقیت‌های تصویری و زبانی فدای استحکام عروضی و ساختاری شعر می‌شود. سایه در سال‌های بعد گاه و بیگاه به سراغ شعر نو می‌رود و نمونه‌هایی از شعری معتدل به‌دست می‌دهد که عموم مخاطبان را راضی می‌کند اما وقتی جریان‌های پیشرو می‌آیند یا حتی وقتی شاعری مثل مهدی اخوان‌ثالث ظهور می‌کند، درخشش سایه کمرنگ می‌شود. اصلی‌ترین وجه تمایز سایه در سال‌های بعد غزل‌های اوست اما در آن سال‌ها بیشتر شعر نیمایی منتشر می‌کند. مجموعهٔ «سراب» در سال ۱۳۳۰ و مجموعه «شبگیر» در سال ۱۳۳۲ منتشر می‌شود.

غنچه‌ای هست که شاید هرگز
نشکفد…
هست سربازی که می‌جنگد.
با که؟ ـ
ـ نشناسد…
عاشقی هست که از کویی او شب همه شب
بگذردـ بگذرد…
هست یک مرد که او تیشه به‌دست از ره دور
سوی شهر آید
آرام‌اید…
شمع افروخته هست که خاموش شده ـ مرده…
چشمه‌ای هست که خشکیده…
بوسه خشکیده ـ:
به لب‌های زنی
بوسه‌ای هست که خشکیده‌ست…

«آخرین نبرد» نخستین مجموعه شعر اسماعیل شاهرودی (آینده) است که در سال ۱۳۳۰ با مقدمه مفصل نیما یوشیج منتشر می‌شود. شعری که گاه شبیه نخستین تجربه‌های نوگرایانه در قالب‌هایی مثل چارپاره است و گاه نیمایی. لکنت‌های او در شعر به نمونه‌های ناموفق نیما شبیه است. شعر اسماعیل شاهرودی شعری است سیاسی و گاه استعاری. مثل زندگی او دشوار و نافرجام است. نه عموم مخاطبان می‌توانند شعرهای او را دریابند، نه مخاطبان حرفه‌ای‌تر در شعر او چیز چندانی می‌یابند. شاهرودی شاعری است مشغول آزمون و خطا که برخلاف شاملو یا سایه راه خود را پیدا نمی‌کند. در حقیقت شاعرانی که نیما ایشان را تأیید می‌کند مثل شین پرتو و اسماعیل شاهرودی اغلب در آینده شعر نو فارسی نقشی تأثیرگذار ندارند.

شب سردی است، و من افسرده.
راه دوری است، و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.
می‌کنم، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم‌ها.
سایه‌ای از سر دیوار گذشت،
غمی افزود مرا بر غم‌ها.
فکر تاریکی و این ویرانی
بی‌خبر آمد تا با دل من
قصه‌ها ساز کند پنهانی.
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است:
هردم این بانگ برآرم از دل:
وای، این شب چقدر تاریک است!
خنده‌ای کو که به دل انگیزم؟
قطره‌ای کو که به دریا ریزم؟
صخره‌ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من، لیک، غمی غمناک است

«مرگ رنگ» نقطهٔ آغاز شاعری است که حرکت خود را آرام آغاز می‌کند و پیش می‌رود و هر چه زمان می‌گذرد شعرهای او فراگیر می‌شود. شاعر‌ـ‌نقاشی تصویرگرا که تصویرهای نخستین شعرهای او به شعرهای نیما شبیه است و به مرور تمایز و تشخص خود را در زبان و تصویر می‌یابد و یکی از پنج شاعر بزرگ شعر نو فارسی می‌شود. فاصله‌گیری سهراب از شعر نیمایی آرام است و تا آخر نیز وزن نیمایی را به‌طور کامل کنار نمی‌گذارد. ارزش سهراب به تصویرها و ترکیب‌های غریبی است که به‌دست می‌دهد. مرگ‌ رنگ نخستین کتاب از هشت‌ کتاب سهراب سپهری است که در سال ۱۳۳۰ منتشر می‌شود. کتاب دوم «زندگی خواب‌ها» است که در سال ۱۳۳۲ به بازار می‌آید.

از پنج شاعری که ذکرشان گذشت سه شاعر (احمد شاملو، اسماعیل شاهرودی، هوشنگ ابتهاج) شاعرانی سیاسی‌اند و دل‌سپرده به جریان‌های چپ و حزب توده. تا سال‌ها نیز به‌عنوان شاعران جریان چپ شناخته می‌شوند، هرچند به مرور شعرشان را از افتادن در دام چپ‌گرایی صرف نجات می‌دهند.

منبع: روزنامه همشهری - ۳۱ شهریور ۱۳۹۹

پاسخ دهید