احمدرضا احمدی شاعری است که بیش از پنجاه سال در شعر ایران حضوری مستمر دارد. او در سال ۱۳۴۱ زمانی که ۲۲ سال بیشتر نداشت، با انتشار مجموعهٔ شعر «طرح» موج نو شعر فارسی را بنیانگذاشت. بسیاری از جریانهای نوگرای شعر مدرن فارسی در سالهای دههٔ چهل و پنجاه پس از مجموعه او و تحتتأثیر شعرهای او شکل گرفتند.
احمدرضا احمدی در همهٔ این سالها هیچگاه از سرودن و نوشتن دست نکشیده و دفترهای شعر بسیاری منتشر کرده است. در صبح روز جمعه به سراغ آقای شاعر که در همسایگی روزنامه همشهری زندگی میکند، رفتیم تا جویای احوالش شویم.
باران اگر بال باز کند ما به همهٔ مصیبتهای آدمی چیره میشویم
حال و روز آقای شاعر خوب نیست و چند وقتی است که دیگر از خندههای پهناورش خبری نیست. روزهای آلودهٔ تهران ریههایش را اذیت میکند و مجبور است که با کمک کپسول اکسیژن نفس بکشد. در سالهای اخیر همیشه درگیر بیماریهای گوناگون بوده است. این روزها درگیر کمردرد است. احمدرضا میگوید: «کمردرد دارم و بیشتر وقتها روی تخت دراز کشیدهام. در یک سال گذشته افسردگی به سراغم آمده بود و خیلی نتوانستم کار کنم. پزشکی که خواهرزادهٔ زندهیاد بهرام صادقی است، به همراه همکارش حالم را بهتر کردند. الان هم تحت نظر آنها داروهایم را مصرف میکنم تا دوباره دچار افسردگی نشوم.»
جنون هشیاری
احمدرضا احمدی از کتابهای تازهای که خوانده است میگوید: مجموعه آثار هانری کربن که انشاءالله رحمتی ترجمه کرده است، «ابنسینا و تمثیل عرفانی» و «چشماندازهای معنوی و فلسفی اسلام ایرانی» و کتاب «جنون هشیاری» که تکنگاری بلند داریوش شایگان است، درباره شارل بودلر، یکی از معماران شعر مدرن امروز؛ آثاری که آقای شاعر آنها را بسیار میستاید و ما را به خواندنشان دعوت میکند.
تابستان و غم
بیماریهای جسمی و حال نامساعد آقای شاعر سبب نشده است که دست از کار بکشد و سرودن و نوشتن را رها کند. آنچه احمدرضا احمدی را از دیگر همدورههایش متمایز میکند، همین است؛ کار و تلاش بیوقفه و خلق آثار بسیاری که کارنامهٔ او را در سالهای اخیر پربرگوبارتر کرده است.
خبر خوش آقای شاعر برای ما انتشار مجموعهٔ تازهاش است. مجموعهای که «تابستان و غم» نام دارد. احمدی میگوید: «این روزها مشغول نمونهخوانی مجموعهٔ تازهام “تابستان و غم” هستم. تابستان و غم روایت تابستان گذشته است؛ روایت روزهایی که خودم افسرده بودم و پای همسرم ـکه در سالهای اخیر مراقبم استـ شکسته بود. شعرهای این کتاب محصول این دوره است. نشر چشمه ناشر این کتاب است و از این هفته نمونهخوانی دوم آن را شروع میکنم و امیدوارم تا پایان سال به بازار بیاید. مجموعه شعر مفصلی است و فکر میکنم پس از صفحهآرایی نهایی بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ صفحه بشود.»
از کلید آبیرنگ گاهی صدای دریا را میشنید
در آستانهٔ زمستان و شب یلدا انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کتاب «شب یلدا»ی او را با تصویرگری محمدعلی بنیاسدی منتشر کرد؛ هدیهٔ شب یلدای آقای شاعر برای نوجوانان ایران. یکی از حوزههای اصلی فعالیت احمدرضا احمدی در سالهای اخیر انتشار شعرها و داستانهایی برای کودکان و نوجوانان است. او برای کتابهایش در حوزهٔ کودکان حتی به جمع نامزدهای نهایی جایزهٔ هانس کریستین اندرسن نیز راه یافته بود. آقای شاعر میگوید: «چند کتاب دیگر نیز برای کودکان و نوجوانان آماده کردهام که این کتابها نیز در مرحلهٔ تصویرگری هستند. ناشر این کتابها هم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.»
هزار پله به دریا مانده است
اتفاق دیگر بازنشر مجموعههای نخست اوست. درست است که همهٔ این دفترها در مجموعهٔ سه جلدی «همه شعرهای من» منتشر شدهاند، اما انتشارات آوانوشت اخیراً کتابهای نخست او را به شکل دفترهای جداگانه بازنشر کرده است. کتابهایی مثل «من فقط سپیدی اسب را گریستم»، «روزنامهٔ شیشهای»، «نثرهای یومیه»، «ما روی زمین هستیم»، «هزار پله به دریا مانده است» و… دفترهایی که خواندن آنها به شکل مستقل لطف خودش را دارد و مخاطب را با سیر تحول شعر احمدرضا احمدی آشنا میکند. علاقهمندان شعر احمدرضا احمدی میتوانند این روزها مجموعههای قدیمی او را نیز در کتابفروشیها پیدا کنند.