بدعت‌ها و بدایع مهدی اخوان ثالث

ارزش مهدی اخوان‌ثالث در مقام نظریه‎‌‎پرداز کمتر از جایگاه او در شعر نو فارسی نیست، هرچند کمتر به ‎‌‎نظریه‎‌‎های او توجه شده‌است

درخشان‎‌‌ترین دورهٔ شعری مهدی اخوان‌ثالث بازه‎‌‎ای تقریباً ده‌ساله است که از سال‎‌‎های میانی دههٔ سی آغاز می‎‌‎شود و تا سال‎‌‎های میانی دههٔ چهل ادامه پیدا‌ می‎‌کند اما دقیق‎‌‎تر اگر بخواهیم بگوییم اخوان وقتی شعر نیمایی را کشف می‎‌‎کند در دو‌-سه‌ سال نخست شاهکارهایی مثل «زمستان» و «باغ من» و «غزل سه» را خلق می‎‌‎کند و بعد شعر‎‌‎های بلندی مثل «چاووشی» و «میراث» و «کتیبه» را می‎‌‎سازد و منظومه‎‌‎هایی مثل «خوان هشتم» و «دوزخ اما سرد» پایان دورهٔ طلایی او محسوب می‎‌‎شود.

منظومه‎‌‎های بلند به ‎‌‎اندازهٔ شاهکارهای او درخشان نیست، اگرچه از بهترین نمونه‎‌‎های شعر نیمایی به شمار می‎‌‎رود، چه شعر نیمایی در شماری از شعرهای نیما یوشیج و احمد شاملو و مهدی اخوان‌ثالث و اندک‎‌‎نمونه‎‌‎هایی از دیگران به کمال می‎‌‎رسد.

اما کارنامهٔ مهدی اخوان‌ثالث در شعر نو به دو بخش تقسیم می‎‌‎شود؛ او سال‎‌‎هایی را شعر می‎‌‎گوید و سال‎‌‎هایی را نیز به‎‌‎نظریه‎‌‎پردازی و صورت‎‌‎بندی دیدگاه‎‌‎های خود در شعر نو می‎‌‎پردازد.
همچنان‎‌‎که مهدی اخوان‌ثالث در مقام شاعر نمونه‎‌‎های قدرتمند و درخشانی از آنچه قرار است شعر نیمایی نام بگیرد، به‎‌‎دست می‎‌‎دهد، یعنی شعری می‎‌‎گوید که دشواری‎‌‎ها و پیچیدگی‎‌‎های وزنی و زبانی و حتی کژتابی‎‌‎های گاه‎‌‎و‎‌‎بی‎‌‎گاه شعر نیما را ندارد، در مقام نظریه‎‌‎پردازی نیز کاری مشابه انجام می‎‌‎دهد.

آنچه او در طول سال‎‌‎ها می‎‌‎نویسد و بعدها در کتاب «بدعت‌‎‌‎ها و بدایع نیما یوشیج» گرد‌می‌آورد، عین همان کاری است که در شعر نیمایی انجام داده است و به همان اندازه ارزشمند است؛ یعنی اخوان آنچه را در ذهن نیما بوده و به ‎‌‎شکل پراکنده در سطرهایی از «حرف‌‎‌‎های همسایه» و «ارزش احساسات در زندگی هنرمندان» و نامه‎‌‎های دیگر نیما از جمله نامهٔ بلند او به شین‎‌‎ پرتو آمده است، بسط می‎‌‎دهد و صورت‎‌‎بندی روشن و تازه‎‌‎تری از آنها به‎‌‎دست می‎‌‎دهد. در حقیقت اخوان مجسمه‎‌‎سازی است که سنگ‎‌‎های اضافه را می‎‌‎تراشد و می‎‌‎گذارد مجسمه از دل سنگ جلوه کند، لکنت‎‌‎ها را می‎‌‎گیرد که حقیقت کلام آشکار شود.

بی‎‌‎تردید مقالهٔ بلند «نوعی وزن در شعر امروز فارسی» شاهکار اخوان در کتاب «بدعت‌‎‎ها…» است که به‎‌‎ نظر می‎‌‎رسد کسی جز او از پس نوشتن برنمی‎‌‎آمده‌ است، اما ارزش و اهمیت مقاله‎‌‎های دیگر کتاب مثل «عینیت و ذهنیت» و «هماهنگی و ترکیب» و «دربارهٔ بحر طویل فارسی» نیز کمتر از «نوعی وزن…» نیست.

مهم‎‌‎ترین وجه تمایز و برتری اخوان‌ثالث بر همهٔ شاعران بزرگ امروز احاطهٔ او بر سنت شعر فارسی است. او شاعری از دل سنت فارسی است که به نیما برمی‎‌‎خورد و تجدید‌حیات می‎‌‎کند، اما در حقیقت دلبستهٔ سنت است. اخوان هر بحثی را از سنت شعر فارسی آغاز می‎‌‎کند، شاهدها و نمونه‎‌‎های بسیار از شعر پیشینیان می‎‌‎آورد و بعد سیر تحول و تطور موضوع را نشان می‎‌‎دهد اما آنجا که به بحث‎‌‎هایی مثل عینیت و ذهنیت می‎‌‎رسد از ترجمه‎‌‎هایی که می‎‌‌تواند به کمک نظریه بیاید نیز بهره‌ می‎‌‎برد که نشان دهد با دیدگاه‎‌‎های تازه نیز بیگانه نیست.

دقت‌نظرهای اخوان در شعر فارسی و کوشش برای صورت‎‌‎بندی دیدگاه‎‌‎های نیما راه را برای پژوهش‎‌‎های دیگری مثل کارهای محمدرضا شفیعی‌کدکنی، از شاگردان بزرگ اخوان و نمایندگان شعر نیمایی، هموار کرده اما کمتر کسی به اخوان نظریه‎‌‎پرداز توجه کرده‌است.

منبع: روزنامه همشهری - ۱ دی ۱۳۹۹

پاسخ دهید