قصیر امینپور با تنفس صبح در ادبیات پس از انقلاب طلوع کرد و با «شعری برای جنگ» که تا سالها یکی از نشانههای شعر جنگ بود و غزلها و رباعیهایی که از نمونههای موفق ادبیات پس از انقلاب به شمار میرفت. در میان شاعران نسل انقلاب شعر او از مقبولیت بیشتری برخوردار بود و مخاطبان بسیار داشت.
قیصر امینپور گونههای مختلفی را در شعر آزمود؛ از غزل و شعر آزاد و شعر نیمایی تا شعر و نثر برای کودکان و نوجوانان. او مجموعهٔ بعدیاش را پس از چند سال سکوت منتشر کرد؛ در دورهای که شاعر روزگار جوانی را پشت سر گذاشته بود و دورهٔ پختگی را در شعر میگذراند.
«آینههای ناگهان» در سال ۱۳۷۲ منتشر شد. مجموعهای که شامل دو دفتر بود؛ دفتر شعرهای نیمایی و دفتری از غزلها. او در شعر نیمایی با توسعه در وزن نیمایی به شعرهایی رسید که تا امروز جزء ماندگارترین نمونههای شعر نیمایی سه دههٔ اخیر به شمار میروند. شعرهایی مثل «رفتار من عادی است» و «روز مبادا» و «روز ناگزیر». در عین حال، غزلهای آینههای ناگهان نیز نقطهٔ تعادل و کمال شعرهای قیصر امینپور است. غزلهای کتاب الگویی شد برای شاعران جوانی که بهدنبال حال و هوای تازهای در غزل بودند.
شعرهای آینههای ناگهان تا سالهای بعد بسیار تکثیر شد و دهان به دهان گشت، حتی سطرهایی از شعرهای نیمایی کتاب مثل «این روزها که میگذرد هر روز در انتظار آمدنت هستم/ اما با من بگو که آیا، من نیز در روزگار آمدنت هستم؟» یا «ناگهان چقدر زود دیر میشود» از مجموعه فراتر رفتند و به میان عموم مردم راه یافتند.