اگر می‌ماند...

میرزاده عشقی ۱۳۰۳-۱۲۷۲

میرزاده عشقی یکی دیگر از قربانیان تجدد است. او نیز مثل تقی رفعت تجددخواهی سیاسی اجتماعی و تجدد ادبی را همزمان پی می‌گرفت. عشقی از بازیگران عرصهٔ سیاست در سال‌های پس از مشروطه است که عمدهٔ شهرت خود را از نطق‌های آتشین و شعرهای سیاسی می‌گیرد که تا امروز هم به‌عنوان شعرهای نمونه‌ای دورهٔ مشروطه مانده‌اند.
زندگی متلاطم سیدمحمدرضا کردستانی همدانی که به میرزاده عشقی معروف است، میان همدان و تهران و استانبول و اصفهان و دیگر شهرهای ایران در التهاب سال‌های پس از مشروطه و جنگ جهانی اول و قرارداد ۱۹۱۹ و کودتای سوم اسفند و موافقت‌ها و مخالفت‌های سیاسی و سرودن له یا علیه اتفاق‌ها و شخصیت‌های گوناگون گذشت.
مسئلهٔ میرزاده عشقی در شعر درست عین تقی رفعت این است که فعالیت‌های سیاسی، مجال نمی‌دهد تا او نوگرایی را به درستی پی بگیرد و نمونه‌های کمال‌یافته‌ای از آنچه به‌عنوان شعر نو در ذهن دارد، به‌دست دهد.
به‌ طور کلی، یکی از اصلی‌ترین مسائل آغازگران نوگرایی در شعر فارسی این است که هیچ‌کدام آن‌قدرها شاعران بزرگی نیستند و نمی‌توانند شعرشان را به کمال برسانند. شعر نوگرایان در سال‌های نخست هیچ‌گاه توان هماوردی با شعر سنتی را ندارد و نمی‌تواند توجه استادان سختگیر سنت‌گرا را جلب کند.
مهم‌ترین سرودهٔ عشقی در مقام شاعر نوگرا منظومهٔ بلندی است به نام «سه تابلو مریم» یا «ایده‌آل»؛ منظومه‌ای که از شاعری دارای ذهنی ساختارگرا و تصویرگرا حکایت می‌کند؛ شاعری که توانایی سرودن منظومه‌ای بلند دارد؛ تصویرگرایی شاعر و کوشش او برای تفرد شخصیت‌ها درخور توجه است. با این همه، عدم‌تسلط شاعر به زبان و وزن شعر سبب می‌شود که شعر در سطرهای بسیاری از روانی دور ‌شود. کلمه‌ها بسیار شکسته می‌شوند و شعر زبانی شبیه زبان شعرهای کهن می‌گیرد.
دیگر اثر جالب توجه او از نظر ساختاری اپرای نمایش تمام‌آهنگ «رستاخیز سلاطین ایران در خرابه‌های مدائن» است که او در مسیر سفر به استانبول و تحت‌تأثیر تماشای ویرانه‌های ایوان مدائن سروده است.
میرزاده عشقی در سال‌های فعالیت سیاسی ادبی خود در مذمت سیاستمداران بسیاری نوشت و سرود ازجمله وثوق‌الدوله و قوام‌السلطنه و سیدحسن مدرس و ملک‌الشعرای بهار. اما پس از پایان نخست‌وزیری کوتاه سیدضیاء طباطبایی و طرح مسئلهٔ جمهوریت و نخست‌وزیری رضاخان سردار سپه، همراه با مدرس و بهار به شمار مخالفان او پیوست و سرانجام در ۱۲‌ تیر ۱۳۰۳ به دستور رضاخان در خانه‌اش در نزدیکی دروازه دولت تهران هدف گلوله قرار گرفت و به قتل رسید. پیکر او پس از تشییعی شکوهمند در ابن‌بابویه به خاک سپرده شد.
عشقی پس از سال ۱۳۰۰ در دو دوره روزنامهٔ «قرن بیستم» را منتشر می‌کرد. منظومهٔ بلند «افسانه» سرودهٔ نیما یوشیج در سال ۱۳۰۱ برای نخستین بار در چند شمارهٔ قرن بیستم به چاپ رسید. نیما دربارهٔ عشقی می‌گوید: «عشقی فقط شاعر این دوره بود. اگر می‌ماند معایبش را رفع می‌کرد».

منبع: روزنامه همشهری - 1 مرداد 1399

پاسخ دهید