علی موسوی گرمارودی از نمادهای شعر نو مذهبی در سالهای دههٔ پنجاه است که حضور خود را در ادبیات معاصر تا امروز استمرار داده. شعرهای بلند «خط خون» و «در سایهسار نخل ولایت» سالها الگویی بوده است برای شاعرانی که میخواستهاند با رویکرد دینی به سراغ شعر نو بروند و در چهار دههٔ اخیر بارها به شکلهای گوناگون منتشر شدهاند، آنقدر که به گوش عمومیترین مخاطبان شعر نو و شعر مذهبی رسیده و در شمار مشهورترین آثار تاریخ شعر نو فارسی قرار گرفته است.
شعر «نماز» عاشقانهای مذهبی است که مثل بسیاری دیگر از شعرهای علی موسوی گرمارودی نظیر «خاستگاه نور» و «محبوبه شب» و… ذیل شهرت و عمومیت دو شعر مشهور او قرار گرفته و کمتر بدان توجه شده است، با زبانی سخته و پیراسته که از نشانههای گرمارودی همواره در بوده شعر است.
چون به نماز میایستی
بلندتر مینمایی
چون به نماز میایستی
تمام خود را به خدای سپاری
و من تمام خود را به تو
شگفت بتپرستا که منم!
تمام تو را با خدا در میان نهادم
نماز تو، او را
و تو خود مرا
تو در نماز زیباتری
و نغمهات از تبار ترانههایی است
که جریدگان بر گذرگاه کوهستانها میخوانند.
چادر نماز سپید گلدارت
همان بهار شکوفاست
بر قامت موزونترین ناربن.
الله اکبر!
نجوای گرم و پاک تو هنگامه میکند
چندان که وسوسه خدای تو شدن را
در کفرگاه دلم بر میانگیزد
قامت تو
خود نمازی دیگر است
– چون رساترین آیه-
به موزونی و بلندی.
از تو جدا نیستم
نمازهایت را با نیتی دوگانه به جای آر
که من در توام
از شدت خواستن
چون به رکوع میروی
با زانوان من برخیز
که من در تو ایستادهام
به هنگام برخاستن.