ارتشی ز واژه‎‌‎های زنده

«آمریکا! آمریکا!»، سروده سیاوش کسرایی، از نخستین مجموعه‎‌‎های شعر انقلاب است که ادبیات کارگری-‎‌‎کمونیستی را نمایندگی می‎‌‎کند

بخشی از نخستین نمونه‎‌‎های ادبیات انقلاب شعرهایی است که شاعران چپ‎‌‎گرا، همسو با انقلاب اسلامی و در مخالفت با امپریالیسم، می‎‌‎سرایند. «آمریکا، آمریکا» سرودهٔ سیاوش کسرایی از شاعرانی که سابقه‎‌‎ای طولانی در شعر کارگری-کمونیستی-خلقی دارد از مجموعه‎‌‎ شعرهای نمونه‎‌‎ای سال نخست پس از پیروزی انقلاب است که در سال ۱۳۵۸ منتشر می‎‌‎شود. سیاوش کسرایی در آستانهٔ انقلاب شعر آشنای «والا پیامدار محمد(ص)» را می‎‌‎سراید که صدای فرهاد مهراد جاودانه‎‌‎اش کرده است.
نمی‎‌‎توان از شعر مبارزه در سال‎‌‎های پیش از انقلاب سخن گفت و از سیاوش کسرایی یاد نکرد. او نیز در شعر سیاسی-‎‌‎چریکی ایران جایگاهی نمادین دارد. کسرایی سال‎‌‎های طولانی به سبک و سیاقی واحد شعر گفته است. بیان مستقیم و اطناب از ویژگی‎‌‎های جدایی‎‌‎ناپذیر شعر اوست، حتی در منظومه‎‌‎ای مثل آرش کمانگیر که بسیاری کسرایی را بدان می‎‌‎شناسند.

از رسول رنج به امام خلق
یا ایها الرَّسول، بَلِّغ…
دارَمَت پیام
ای امام
که زبان خاکیانم و رسول رنج
بر توأم درود،
بر توأم سلام!
آمدی، خوش‎‌‎‌آمدی
پیش پای توست ‎‌‎ای خجسته‎‌‎پی که خلق
می‎‌‎کند قیام.
با تو دست می‎‌‎دهند
با تو گام می‎‌‎نهند
با تو راه حق به روی خویش باز می‎‌‎کنند
با تو قبله را نماز می‎‌‎کنند
با تو می‎‌‎برند روز پرستیزه را به شام.
برده‎‌‎اند
خان و مانمان به باد داده‎‌‎اند، کشته‎‌‎اند
حق ما بگیر
داد ما برس
تیغ برکشیده را مکن به خیره در نیام.
حالیا که می‎‌‎رود سمند دولتت، بِران
حالیا که تیغ تشنه تو می‎‌‎بُرد بزن
بخت یار و خیر پیش
قدرت تو باد پردوام.
با تو در کنار تو
می‎‌‎نهم به پیش پای گمرهان چراغ
می‎‌‎کنم سپاه خشم را بسیج
ارتشی ز واژه‎‌‎های زنده می‎‌‎کنم به صف
گر تو یاری‎‌‎ام دهی
کار را
می‎‌‎کنم تمام.
داور من و تو، یاور تو آن خدا
شاهد تو و من این هزارچشم توده‎‌‎ها.
وای اگر که غفلتی
غفلتی و انهدام ملتی
نه، نیاید آنکه دشمنان خلق را
باز بنگریم شادکام.
زاد و رود رنج
خانوار کار
افتخارنامه، نامنامه‎‌‎ای نداشته‎‌‎ست
ـ‎‌‎آن‎‌‎چنان که داشتند پیش ازین ستمگران‎‌‎ـ
لیکن از پس زمان ما، به یادگار
داشت خواهد از تو
هم نگاهداشت خواهد از تو نام.
منبع: روزنامه همشهری - ۸ آذر ۱۳۹۹