آیینه‌وار

«گاهی دلم برای خودم تنگ می‎‌‎شود» یکی از تأثیرگذارترین مجموعه‎‌‎ها در سیر تحولات غزل امروز است.

قطره قطره اگر چه آب شدیم
ابر بودیم و آفتاب شدیم
ساخت ما را همو که می‎‌‎پنداشت
به یکی جرعه‎‌‎اش خراب شدیم
هی مترسک کلاه را بردار
ما کلاغان دگر عقاب شدیم
ما از آن سودن و نیاسودن
سنگ زیرین آسیاب شدیم
گوش کن ما خروش و خشم تو را
همچنان کوه بازتاب شدیم
اینک این تو که چهره می‎‌‎پوشی
اینک این ما که بی‎‌‎نقاب شدیم
ما که ‎‌‎ای زندگی به خاموشی
هر سؤال تو را جواب شدیم
دیگر از جان ما چه می‎‌‎خواهی؟
ما که با مرگ بی‎‌‎حساب شدیم

شاعری که دل‌بستهٔ غزل است، در ازدحام جریان‎‌‎های نوگرا در دهه‎‌‎های چهل و پنجاه، ناگزیر است شعر آزاد بگوید. بیشتر از ده سال بعد، درست در سال‎‌‎های پس از جنگ، در آستانهٔ تغییر گفتمان شعر، مجموعه غزل خود را منتشر می‎‌‎کند و یکی از تأثیرگذارترین شاعران در غزل امروز می‎‌‎شود. «گاهی دلم برای خودم تنگ می‎‌‎شود» سرودهٔ محمدعلی بهمنی یکی از آغازگران تحولات غزل در دههٔ هفتاد است.

اصلی‎‌‎ترین ویژگی غزل‎‌‎های محمدعلی بهمنی سادگی است. غزل‎‌‎های او به زبان سادهٔ روزمره سروده می‎‌‎شوند. او سال‎‌‎هایی را ترانه سروده. سادگی ترانه به غزل‎‌‎های او نیز آمده است. خیلی‎‌‎وقت‎‌‎ها مرز میان زبان معیار و گفتار در شعر او در‌هم می‎‌‎ریزد. غزل‎‌‎های او را می‎‌‎شود بدون تغییر به‎‌‎عنوان ترانه خواند، همهٔ ویژگی‎‌‎های ترانه مثل سادگی و صمیمیت و قابلیت ترجیع و تکرار را در خود دارد. غزل‎‌‎ها و ترانه‎‌‎های بهمنی، اغلب عاری از پیچیدگی و حتی درهم‎‌‎ریختگی‎‌‎ها، به نحو طبیعی کلام نزدیک است.

«گاهی دلم برای خودم تنگ می‎‌‎شود» ابتدا در سال ۱۳۶۹ منتشر می‎‌‎شود. چاپ‎‌‎های بعدی مجموعه در دههٔ هفتاد منتشر می‎‌‎شود، توزیع بهتری دارد و اقبال بیشتری پیدا می‎‌‎کند. چندی بعد نوار کاست شعرهای او با دکلمهٔ پرویز پرستویی و صدای ناصر عبداللهی منتشر می‎‌‎شود که در اقبال عمومی به مجموعه تأثیرگذار است و غزل‎‌‎های او از دایره خوانندگان حرفه‎‌‎ای شعر فراتر می‎‌‎رود به میان عموم مردم راه می‎‌‎یابد.

غزل‎‌‎هایی مثل «قطره قطره اگرچه آب شدیم» و «من زنده بودم اما انگار مرده بودم» و «تو را گم می‎‌‎کنم هر روز و پیدا می‎‌‎کنم هر شب» و «با همه بی‎‌‎سروسامانی‎‌‎ام/ باز به‎‌‎دنبال پریشانی‎‌‎ام» «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است» و «در این زمانه بی‎‌‎های‎‌‎و هوی لال‎‌‎پرست/ خوشا به حال کلاغان قیل‎‌‎و‎‌‎قال‎‌‎پرست» بسیار میان عموم مردم زمزمه می‎‌‎شوند. عنوان کتاب نیز همینطور.

محمدعلی بهمنی در دو، سه غزل شکل متعارف غزل را می‎‌‎شکند و سطرهایی را به شکل شعرهای نیمایی، پلکانی می‎‌‎نویسد. کاری در دههٔ پنجاه منوچهر نیستانی از پیشگامان غزل نو و بهمن صالحی نیز انجام داده‎‌‎اند. کاری است نمادین برای نشان دادن اینکه غزل می‎‌‎تواند خود را با تحولات شعر امروز همراه کند. غزلسرایان جوان دههٔ هفتاد در سال‎‌‎های بعد بارها این کار را تکرار می‎‌‎کنند.

عاشقانه‎‌‎های محمدعلی بهمنی بیشتر از اینکه ذکر معشوق باشد، زبان حال خود او است. علاوه بر این، او در عاشقانه‎‌‎ها عینیت و صراحت حسین منزوی را ندارد و عاشقانه‎‌‎ها عمومی‎‌‎تر و متعارف‎‌‎تر است. لذا تناسب بیشتری با فضای عمومی جامعه دارد و شمار بیشتری می‎‌‎توانند با شعرهای او همذات‎‌‎پنداری کنند. مجموعه این مؤلفه‎‌‎ها نیز در اقبال عمومی به شعر بهمنی بی‎‌‎تأثیر نبوده است.

منبع: روزنامه همشهری - ۱۴ دی ۱۳۹۹

پاسخ دهید