باغی در منقار بلبلی

«عین غول‌های قدیمی» یکی از شاعران خلوت‌گزیده امروز را جلوی دوربین می‌نشاند، اما تنها اندکی به جهان شاعرانه او وارد می‌شود

او می‌آید و روی صندلی کهنه می‌نشیند من برمی‌گردم تا قرص‌هایش را بیاورم و تا برمی‌گردم، در جای او یک روزنامهٔ کهنه روی صندلی برجا مانده است که توی کاغذهای زرد آن اسامی برندگان بلیت‌های بخت‌‌آزمایی را نوشته‌اند و در … ادامه