انتهای اسکله‌ای چوبی

چند سطری در سوگ عباس صفاری که دست نامهربان مرگ، او را از شعر فارسی ربود

عباس صفاری در سلسله درگذشتگان کرونا که انگار بی‌پایان به‌نظر می‌رسند، غریب‌ترین است. او در کالیفرنیا زندگی را بدرود گفت و خیل انبوه دوستداران شعر خود را در ایران سوگوار کرد. میزان مرثیه‌ها و همدردی‌هایی که شاعران نسل‌های گوناگون در … ادامه 

وقتی خودم نیستم روزهایی که خودم نیستم/ پیراهنم تنگ می‌شود/ و کراوات خفه‌ام می‌کند/ شبیه بازاریاب در‌به‌دری می‌شوم/ در اتاق مسافرخانه‌ای ارزان‌قیمت. چه خودم باشم چه نباشم/ پستچی در ساعتی مقرر/ سهم آن روز مرا از جهان/ پشت در می‌گذارد … ادامه